نورنیوز ـ گروه فرهنگ و جامعه: «نوروز» داستان «عمو نوروز» و «ننه سرما» را تعریف میکند؛ همان داستان مشهور که همه ما از کودکی آن را شنیدهایم. قصه از ملاقات اتفاقی یک نوجوان با عمو نوروز آغاز میشود و بعد، مسیر مبارزه این نوجوان و دوستانش با یک غول اهریمنی برای نجات بهار.
فیلم اما در اجرای این داستان تخیلی، موفق نیست چون کارگردانی «نوروز» از خلق یک جهان فانتزی برای این داستان فانتزی ناتوان است. نه تمهیدها و ایدههای اجرای فیلمنامه و نه بازی بازیگران و نه حتی طراحی صحنه، هیچکدام نمیتوانند مقوم قصه باشند و تماشاگر را با «نوروز» همراه کنند.
نام و اعتبار بازیگران پیشکسوت و مشهور هم از جایی به بعد در دل سادهانگاریها و پرداختهای سردستی فیلم رنگ میبازد تا در نهایت «نوروز» حتی برای تبدیلشدن به یک فیلم متوسط هم کار سختی در پیش داشتهباشد. فیلمی با نقشآفرینی علی نصیریان و مهدی هاشمی و شبنم مقدمی که میخواهد روایتی امروزی از یک داستان اسطورهای باشد اما در نهایت به یک فیلم دستهچندم و ضعیف تبدیل میشود.
فیلم «نوروز» به دنبال یک خوانش نمادین و چندملیتی از آیینهای نوروزی است و برای همین در دل قصه سراغ کاراکترهایی افغانستانی، عرب و ترک میرود تا سنتهای نوروزی را با نمایندگانی از کشورهای «حوزه نوروز» به تصویر بکشد. این نمادگرایی فیلم هم چنان گلدرشت و از کادر بیرونزده است که نمیتواند به «نوروز» قوت بدهد تا در نتیجه این فیلم هم مثل خیلی از فیلمهای دیگر، در فهرست فیلمهای نهچندانخوبِ فجر۴۲ قرار بگیرد.
نورنیوز