نورنیوز- گروه بین الملل: یک هفته پیش بود که تلآویو، در کشاکش جنگ غزه با حمله موشکی به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق کلیه موازین حقوقی در مورد مصونیت اماکن دیپلماتیک را زیر پا گذاشت و شش ماه بعد از «7 اکتبر»، یک تاریخ جدید به عنوان نقطهعطف نبرد خونین غزه متولد شد؛ «اول آوریل».
کنارهگیری چراغخاموش اروپا
متحدان و حامیان امریکایی و اروپایی رژیم صهیونیستی با درک آنچه در میدان نبرد رخ داد، از یک هفته گذشته به این سو، لحن و رفتار خود در ساحت رسمی و رسانهای نسبت به رژیم اسرائیل و جنگ جاری را تغییر دادهاند؛ اما به دلایل سیاسی، تغییر موضع خود را رویدادی دیگر عنوان میکنند؛ یعنی حمله ارتش اسرائیل به خودروی هفت امدادگر «آشپزخانه مرکزی جهانی».
شرح عکس: حمله هوایی رژیم اسرائیل به کاروان کمکهای امدادی «آشپزخانه مرکزی جهانی»

در این رویداد، تلآویو با حمله به کاروان امدادرسان وابسته به این سازمان غیر دولتی که قصد کمکرسانی به مردم غزه را داشت، جان هفت شهروند بریتانیایی، استرالیایی، لهستانی، کانادایی-آمریکایی و فلسطینی را گرفت و درست در همان روز به ساختمان بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق حمله کرد.
همزمانی این دو رویداد، کار را برای دوریگزینی معنادار اروپاییها و فاصلهگرفتن از رژیم صهیونیستی فراهم کرد تا در ظاهر در اعتراض به کشتهشدن شهروندانشان و در واقع برای برحذرماندن از تبعات جنون جنگ طلبی تلآویو، راه خود را جدا کنند؛ حتی آلمان که بعد از امریکا اصلیترین تأمینکننده تسلیحات نظامی رژیم اسرائیل است با لحنی اعتراضی تلآویو را مخاطب قرار داد.
شرح عکس: راهپیمایی در خیابانهای انگلیس و درخواست توقف ارسال تسلیحات به اراضی اشغالی

اروپا و در رأس آن انگلیس همصدا با افکار عمومی جهانی، زمزمه توقف یا کاهش فروش جنگافزارها به رژیم صهیونیستی را مطرح کرد و بر اساس گزارشها، «جو بایدن»، رئیسجمهور امریکا تماس تلفنی تند و پرتنشی را با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی داشت.
این حجم از واکنشها برای کشتهشدن هفت امدادگر یک سازمان غیردولتی در شرایطی صورت گرفت که در شش ماه گذشته دستکم 176 نفر از کارکنان سازمان ملل در غزه کشته شدند و صدها ساختمان امدادی وابسته به این سازمان هدف حمله قرار گرفت. عددی که بهدرستی شهادت میداد اروپا را نه حمله به امدادگران، بلکه تجاوز به ساختمان بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق به تغییر رفتار و ادبیات رسمی سوق داده است.
به اعتقاد ناظران بینالمللی، حمله به مجتمع دیپلماتیک ایران در دمشق و به شهادترساندن سرداران بلندپایه سپاه پاسداران، بازی تلآویو با آتش بود و متحدان رژیم صهیونیستی تمایلی ندارند در این آتش بسوزند!
جادوگر در آتش
بنیامین نتانیاهو و کابینه جنگ او در اراضی اشغالی هم وضعیت مناسبی ندارند؛ سه روز پیش بود که دهها هزار نفر از ساکنان اراضی اشغالی با حضور در خیابانهای تلآویو و سردادن شعارهای اعتراضی خواستار کنارهگیری نتانیاهو، توافق با حماس برای آزادی اسرای اسرائیلی و برگزاری انتخابات زودهنگام شدند.
شرح عکس: دهها هزار اسرائیلی با تجمع اعتراضی در تلآویو خواستار برکناری نتانیاهو و توافق با حماس هستند

گزارشهای متعددی که در چند روز گذشته در امریکا، اروپا و اراضی اشغالی منتشر شده روی این گزاره اتفاقنظر دارند که «بیبی جادوگر» برای نجات سیاسی خود، عمدا جنگ را تمدید میکند. نتانیاهو که پیش از «طوفانالاقصی» نیز آماج اعتراض و انتقاد بود، بعد از عملیات بی سابقه حماس، به دلایلی ازجمله غافلگیری اطلاعاتی و امنیتی، متهم ردیف اول است. او اما ابتدای یورش به غزه هرگونه پاسخگویی را به فردای جنگ موکول کرد و حال از سوی شهروندانش متهم است جان اسرای اسرائیلی، امنیت اراضی اشغالی و امید به عادیسازی روابط با کشورهای منطقه را فدای حضورش در قدرت کرده است.
نتانیاهو همچنین متهم است درباره تضعیف حماس اغراق کرده و بعد از شش ماه به اهداف دوگانه اعلامیاش یعنی آزادی اسرا و نابودی گروه مقاومت فلسطین نرسیده است. نکته قابل تأمل این است که کابینه جنگ و ارتش اسرائیل در شش ماه گذشته نتوانستند حتی یکی از اسرا را پیدا کنند! بر این اساس بسیاری از محافل سیاسی و رسمی منطقهای و جهانی معتقدند نتانیاهو برای بقای خود به یک جنگ بزرگتر نیاز دارد تا شهروندانش را خاموش و متحدانش را به جبهه بازگرداند. حمله به ساختمان بخش کنسولی سفارت ایران نیزدر این چارچوب قابل درک است.
شرح عکس: نتانیاهو متهم است برای نجات سیاسی خودش، جنگ را ادامه داده و منطقه درگیری را گسترش میدهد

نکته مغفول اما اینجاست که نتانیاهو با وجود نقشآفرینی جدی و منفی در شش ماه اخیر، تنها بهمثابه نوک قله کوه یخی است که با مساعدتهای مالی، تسلیحاتی، سیاسی، رسانهای و دیپلماتیک امریکا و اروپا غرق نشد و حال نمیتوان با هوارکردن تمام مسئولیتها روی او و بعد قربانیکردنش، از تبعات حمایت ششماهه شانه خالی کرد.
چماق در رفح، هویج در قاهره
بنیامین نتانیاهو شامگاه گذشته اعلام کرد حمله به رفح قطعی است و زمان آن مشخص شده، اما اعلام نشده است. رفح، جنوبیترین نقطه غزه و هممرز با مصر است که دستکم یکمیلیون و پانصدهزار نفر از جمعیت این باریکه ساحلی در آنجا پناهنده شدند.
شرح عکس: یک میلیون و 500هزار آواره در رفح، در معرض قتلعام با بمباران و گرسنگی هستند

حمله گسترده به این نقطه، سه نتیجه بیشتر ندارد؛ یا کوچاندن و راندن شهروندان فلسطینی به صحرای سینا در مصر یا قتلعام و یا تحمیل توافقی به نفع رژیم اسرائیل به مذاکرهکنندگان در قاهره. پایانبندی هر سه سناریو، استراتژی «زمین سوخته» نتانیاهوست؛ یعنی پاککردن صورتمساله فلسطین و تبدیل غزه به ویرانهای غیر قابل سکونت و خالی از سکنه. روی کاغذ، این استراتژی قطعا موفق خواهد شد، اما بزرگترین اشتباه رژیم اسرائیل این است که درباره جغرافیای درگیری دچار خطای محاسباتی شده است.
استراتژی قدیمی «زمین سوخته»، یک راهبرد کلاسیک نظامی است که در آن سرزمین، منابع، زیرساختها و حتی شهروندان یک منطقه از سوی طرف تخاصم نابود میشود تا سوی دیگر نبرد، ضعیف شده و جنگ با پیروزی به پایان برسد. اما تلاش رژیم صهیونیستی برای پیادهسازی این سیاست از سوی تلآویو برای غزه، با اتحاد بیش از پیش جبهه مقاومت درسرتاسر منطقه روبرو شد؛ همان اتحادی که سه سال پیش امریکا کوشید با به شهادترساندن سردار قاسم سلیمانی، شیرازهاش را از هم بگسلد و اکنون و در پس اقدامات پرهزینه انجامشده خود را با واقعیت غیر قابل انکار جاری در منطقه روبهرو میبیند که در آن عملا نقطه امنی برای او و فرزند نامشروعش وجود ندارد.
نورنیوز