نورنیوز- گروه اجتماعی: با پایان نوبت دوم آزمون سراسری ورود به دانشگاه ها، پرونده برگزاری کنکور امسال نیز عجالتا بسته شد تا در شهریور ماه برای تعیین رشته دوباره گشوده شود و در دهه اول مهرماه، نتایج نهایی انتشار یابد. در نوبت دوم کنکور که دیروز و پریروز برگزار شد 984 هزار و 214 داوطلب شرکت کردند که ۶۲۰ هزار و ۵۵۷ نفر آنها زن و ۳۶۳ هزار و ۶۵۷ نفر مرد بودند.
در واقع ۶۳ درصد این داوطلبان زن و ۳۷ درصد مرد بودند. این در حالی بود که در نوبت اول کنکور یک میلیون ۱۵۲ هزار و ۵۱۸ داوطلب ثبت نام کردند که زنان با ۷۲۹ هزار و ۶۵۶ نفر به نوعی ۶۳ درصد داطلبان را تشکیل دادند. با این حساب آمار داوطلبان نوبت دوم کنکور کاهش معناداری یافته است اما نسبت دختران به پسران تفاوت چندانی نداشته و دختران برای چندمین سال متوالی همچنان دست بالا را در تعداد داوطلبان کنکور – و طبعا در نتایج نهایی آن – داشته و خواهند داشت. به این ترتیب، نسبت دختران به پسران همچنان به طور تقریبی روی شاخص 67 درصد در مقابل 32 درصد پسران است.
دختران ایرانی، پارسال هم در بزرگ ترین آزمون علمی کشور، بار دیگر پسران را جا گذاشتند و بیش از 61 درصد صندلی های دانشگاه ها را به نام خود سند زدند. رقم شوق انگیز61 درصد قبولی زنان، دقیقا تکرار همان عددی بود که دختران در مرحله ی ثبت نام کنکور، از خود به جای گذاشتند.
تقریبا اواسط تیرماه پارسال بود که یکی از مقامات سازمان سنجش اعلام کرد از تعداد یک میلیون و 119 هزار و 436 داوطلبی که برای کنکور ثبت نام کرده اند 61 درصدشان زن هستند. اواسط مهرماه 1402هم رئیس همین سازمان خبر داد که از 482 هزار و 599 نفر قبولی امسال، 61 درصد به زنان رسیده است. این نسبت ها و درصدها، بیش از یک دهه است که در عرصه کنکور تکرار می شود و دختران با فاصله ای قابل توجه، پسران را در این آزمون علمی جا می گذارند.
معنای ساده ی این ضرب و تقسیم ها این است که دختران ایرانی دست بردار نیستند و نمی خواهند پیشتازی خود را - هم در داوطلبی برای کنکور و هم در قبولی در آن - به آسانی از دست بدهند. نَقل امروز و امسال هم نیست. تقریبا از اوایل دهه ی نود بود که فرایند پیش افتادن دختران از پسران در ماراتن نفس گیر کنکور کلید خورد. تیم پیشتاز، آرام آرام فاصله ی خود را از رقیب بیشتر کرد تا بالاخره در سال های اخیر، اسطوره ی "پسرانه بودن کنکور و دانشگاه" به کلی باطل شد و دختران، در عصرتوسعه نقش اجتماعی زنان در کشور، دانشگاه را هم به میدانی برای نقش آفرینی و ابتکار عمل خود تبدیل کردند.
اکنون نهاد علم و دانشگاه در کنار نهادهای سیاست و اقتصاد و مدیریت و ورزش و هنر، به نمایشگاه جذابی از لیاقت ها و قابلیت های زنان و دختران ایرانی تبدیل شده است. یک گردش ساده در این نمایشگاه نشان می دهد که فردای ایران برای پرکردن مناصب و موقعیت های خطیر ملی، مطلقا کم و کسری ندارد. نسلی خلاق و آفرینشگر و خوش استعداد در راه است که قادر است از هیچ، همه چیز بسازد. دستش را روی زانو بگذارد و یاعلی گویان، مسیر نه چندان هموار توسعه ی ایران را که پر از سنگ های ریز و درشت از جنس سنت گرایی افراطی و تجدد خواهی اخلاق گریزاست، مصمم و منطقی و پرشتاب بپیماید.
دختران ایران، اکنون لذت لگد زدن به دو تفکر انفعال واپسگرایانه و بیش فعالی فمینیستی را چشیده اند. تصاحب نهاد دانشگاه در سال های اخیر، نمونه ی آشکاری از این پیروزی دلچسب و لذیذ است. معنای این سخنان، البته غلطیدن به دامان تحلیل های جنسیتی نیست. معنای آن ، "کلیشه سازی معکوس" برای دختران هم نیست.
معنای آن، دوگانه سازی موهوم میان دختر-پسر هم نیست. معنای ساده اش این است که زنان و دختران ایرانی در کشاکش دو قطب متعارض سنتگرایی افراطی و تجدد خواهی اخلاق گریز، به کنشگرانی اثرگذار و تحول آفرین تبدیل شده اند که نام ایران را در میدان ها و معرکه های گوناگون بر سر زبان ها می اندازند. نسل شورمند دختران ایران، در میانه ی دو دره ی انفعال و بی مبالاتی، راه دیگری یافته است تا ظرفیت و اهلیت خود را نمایان کند.
موج زنانه ای که در سالهای اخیر، بازار تحصیلات عالی را به تسخیر درآورده درحال سرریز به تحصیلات تکمیلی و تخصصی است. همین موج جاندار، به زودی بازار کار ایران را نیز دربر خواهد گرفت. در وضعیتی که سهم زنان از بازار اشتغال کشور، چیزی بین 15 تا 20 درصد شاغلین فعال است به زودی نسل تحصیل کرده و متخصصی از زنان، این ارقام و نسبت ها رابه شایستگی تغییر خواهند داد. به این اعتبار، واژگون شدن هرم جنسیتی دردانشگاه، به زودی به واژگونگی هرم جنسیتی در بازار اشتغال ایران خواهد رسید. به تبع این واژگونگی، مناسبات تازه ای در هندسه ی اجتماعی و مدیریتی ایران رقم خواهد خورد که بسیاری از تحلیل های ناموجه و جهت دار را که با هدف محدود نشان دادن جامعه ایران برای رشد و تعالی همه جانبه بانوان طراحی و نشر می شوند ابطال خواهد کرد.
ناگفته پیداست که برای تحقق چنین روندی، نوسازی تنظیمات کلان حقوقی، قانونی و سیاسی، غیر قابل اجتناب است. اصلاح ذهنیتی که در برخی لایه ها هنوزاسیر اسطوره هایی چون "زن به مثابه ی جنس دوم" یا "زن درناکجا آباد بی مبالاتی و بی پروایی" است از ضرورتهای بسیار مهمی است که تضمین کننده حضور نسل شورمند و هوشمند دختران ایرانی در سطوح عالی مدیریت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... است. علاوه بر این، اتخاذ سازو کارهای دور اندیشانه در منظومه ی حکمرانی ما نیز در ردیف الزاماتی است که مواجهه ی متین و سلیم با چنان موقعیت های نوپدیدی را تسهیل خواهد کرد.
به نظر می رسد دختران ایران با همان شیب منطقی و ملایمی که حضورشان را در عرصه های مختلف اجتماعی و از جمله دانشگاه تثبیت کردند، سهم قابل توجهی از موقعیت ها و مناصب ارشد مدیریتی در فردای ایران را نیز به شایستگی در اختیار خواهند گرفت. تعالی مستمر زنان ایرانی در جهانی که دوگانه ها و بلکه چندگانه های پیچیده و بی منطق چون دالانهای تاریک و تو در تو هر مسافری را به هراس و تردید وا می دارد بخشی از تاریخ پر فراز و فرودی است که نقش مستمر زنان ایرانی در شکل گیری آن غیر قابل انکار است. زنان ایرانی امروز راویان و کنشگران راه جدیدی هستند که بدون شک سهم غیرقابل جایگزینی در ساخت ایران آینده خواهد داشت.
ایرانی آراسته به فضایل اخلاقی بیشتر، از شاخص های توسعه انسانی بهره مندتر، در مناسبات اجتماعی مهربان تر، صاحبِ منش های معنوی تر، و در مجموع نیک بخت تر و شادکام تر. "ایران آینده"، به اعتبار سهم افزون تر زنان نجیب میهن در تدبیر امور، رنگ و عطری مادرانه تر خواهد داشت و تمام فرزندانش را حتی اگر ناآرام و بدخُلق و پرخاشگر هم باشند از دامان خود طرد نخواهد کرد.
اکنون سوال این است که آیا منظومه حکمرانی در ایران، برای سپردن حجم قابل اعتنایی از مدیریت های کلان به زنان و دختران، آمادگی لازم را در خود ایجاد کرده است یا نه. آیا جریان قدرتمندی از دختران که چند سال است به طور متوالی دانشگاه به عنوان کارگاه پرورش مدیران و گردانندگان چرخ تدبیر امور را به تسخیر خود درآورده اند و اکنون به عرصه تحصیلات تکمیلی پا نهاده اند خواهد توانست به همین نسبت در مناصب مدیریتی کلان، جای بگیرند؟ آیا جامعه ایران که به رغم همه ی تحولات ذهنی و معرفتی اش، هنوز هم در سطوح تعیین کننده ای "مردانه" تعریف می شود آمادگی میزبانی از زنجیره ی مدیران زن را در خود فراهم کرده است؟
به نظر می رسد که باید خلاقانه و با ابتکار عمل به سراغ این آینده حتمی و قطعی رفت، پیش از آنکه در یک مواجهه انفجاری، حیرت و انفعال را نصیب تصمیم گیران و تصمیم سازان کند. اکنون که موعد چینش اعضای کابینه چهاردهم است باید منتظر ماند و دید که دولت جدید چه درکی از این وضعیت دارد و آیا می تواند نصاب و تراز تازه ای در اختصاص کرسی های ارشد مدیریتی به زنان رقم بزند؟
نورنیوز