نورنیوز- گروه سیاسی: آنچه در سحرگاه چهارشنبه رخ داد و جریان مقاومت را با خسارتی تلخ و فاجعه ای جانکاه مواجه کرد بی شک حلقه ای از زنجیره ی سیاست های ترور – محور تل آویو بود که لایه های متعددی دارد و در سطوح گوناگون قابل تحلیل است. نتانیاهو که در گرداب ناکامی های نظامی اش در جنگ غزه دست و پا می زند و در محاصره انبوه ناراضیان مردم سرزمین های اشغالی گرفتار شده، راهی پیش روی خود نمی بیند جز آنکه اولا دایره و دامنه ی جنگ را گسترش دهد، و ثانیا با نقض تمام اصول حقوق بین الملل و آداب دیپلماتیک، به حربه ی ترور افراد متوسل شود. این صهیونیست تندرو علاوه بر اینکه در درون باریکه غزه، هیچ مرزی برای توحش و خشونت عریان نمی شناسد و بیمارستان و مدرسه و مسجد و کلیسا را به میدانی برای نسل کشی فلسطینیان بدل می کند، از دست درازی به کشورهای دیگر،اعم از لبنان و یمن و سوریه و ایران نیز دریغ ندارد. پیداست که قصاب غزه، برای جبران سرخوردگی ها و ناکامی های روانی اش به هر جنایتی متوسل شود.
زنجیره‌ی حملات تروریستی رژیم اشغالگر، دیشب دو زبانه داشت. از سویی با حمله به مناطق مسکونی ضاحیه بیروت در لبنان، یکی از فرماندهان شاخص حزب الله را هدف قرار داد؛ و از سویی دیگر چند ساعت بعد، در یک تجاوز آشکار موشکی به تهران، اسماعیل هنیه، میهمان عالیرتبه مراسم تحلیف ریاست جمهوری ایران را به شهادت رساند. هنیه از سرسخت‌ترین و هوشمندترین دشمنان رژیم اشغالگر قدس در سال‌های اخیر بود. او هرچند به لحاظ اداری، سمت ریاست دفتر سیاسی حماس را برعهده داشت اما همه می‌دانستند که قلب تپنده و مغز متفکر این جنبش بود. بالاتر از این، هنیه از اثرگذارترین چهره‌هایی بود که جریان کلی مقاومت، به خود دیده بود. ظرفیت بسیار ممتاز او در هم افزایی میان نیروهای متکثر مقاومت، و نیز توان مثال زدنی‌اش در سامان دادن یک نظم دیپلماتیک میان کشورهای مختلفی مثل ایران، قطر، ترکیه، مصر، اردن و ... از او رهبری تمام عیار برای فلسطینیان ساخته بود. ترور او در تهران، بی تردید وحشیانه‌ترین و وقیحانه‌ترین اقدام تروریستی صهیونیستها پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. هرچند کارنامه سیاه رژیم صهیونیستی صفحات سیاه فراوانی از این دست دارد اما دو نمونه‌ی اخیر از اهمیت بسیار بالاتری برخوردارند. برخی از ابعاد این سناریوی تروریستی از این قرارند:
1) مقابله با روندهای صلح
غاصبان صهیونیست با عملیات تروریستی دیشب، در گام نخست هرگونه روند آتش بس یا صلح را مختل و بلکه مسدود کردند. تل آویو که رژیمی غوغازیست است، در نگاهی آخرالزمانی، استمرار حیات و بقای خود را در گرو تشدید شرایط جنگی می‌داند. هرقدر وضعیت از حالت عادی دورتر و به حالت بحرانی و ملتهب نزدیکتر باشد، صهیونیستها احساس امنیت بیشتری دارند. تاریخ گواهی می دهد که به مجرد آنکه تلاش ها برای به ثمر نشستن صلح یا آتش بس به نقطه نهایی نزدیک می شود، توحش و خشونت تل آویو هم شدت می گیرد. منسوب به یکی از بنیانگذاران رژیم جعلی اسرائیل است که در مقام موعظه، به دولتمردان خود گفته بود: «سگ باش، هار باش، در امان باش.» به این اعتبار هدف نخست نتانیاهو از اقدام وحشیانه اش در ترور دو چهره ی شاخص جریان مقاومت، اخلال در فرایند آتش بس و استمرار شرایط جنگی و بلکه گسترش طرف های جنگ و وادار کردن قطب های جدید به میدان منازعه است.
2) سوغات سفر واشنگتن
نتانیاهو کمتر از یک هفته پیش، عازم آمریکا شد و علاوه بر دیدار با بایدن و ترامپ، در مجلس نمایندگان آمریکا حاضر شد و نطقی سرشار از نفرت افکنی و کینه توزی نسبت به گروه های مقاومت و جمهوری اسلامی ایران انجام داد. این نطق خشونت ستایانه که بارها و بارها با تشویق نمایندگان کنگره مواجه شد در واقع جواز ضمنی مقامات آمریکایی به نخست وزیر رژیم صهیونیستی برای گسترش میدان جنگ و تقویت جوخه های ترور بود. به این اعتبار اگرچه تل آویو همواره حمایت حداکثری دولتمردان واشنگتن را در آستین داشته اما سفر اخیر، حمایت و پشتیبانی تمام عیار و پرحجم تری را نثار نتانیاهو کرد و او را با این سوغاتی شوم روانه سرزمین های اشغالی کرد. با این توضیح، آمریکا از جهات عدیده، شریک جنایت اخیر صهیونیست ها خواهد بود و طبعا باید در قبال این جنایت، هم پاسخگو باشد و هم به نسبت سهم خود ، پذیرای انتقام. کمتر کسی تردید دارد که نتانیاهو بدون رضایت و حمایت واشنگتن جرأت ارتکاب چنین جنایتی را ندارد.
3) پیام رسانی به ایران
زمان و مکان ترور شهید اسماعیل هنیه، مهم ترین مؤلفه در این ماجراست. اینکه صهیونیست ها تصمیم گرفتند سناریوی ترور رهبر پرنفوذ و کلیدی حماس را در تهران و ساعاتی پس از حضور در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان عملیاتی کنند حکایت از آن دارد که ظهور دولتی که برنامه اعلامی اش در سیاست خارجی، «دوگانه‌ی تعامل و مقاومت» است برای رژیم صهیونیستی غیر قابل قبول و بلکه بسیار هراس انگیز است. صهیونیست ها با دست درازی خونین به رهبر حماس در قلب تهران، قصد دارند دولت جدید تهران را در آغاز کار، به واکنشی عصبی وادارند و سامانه‌ی ذهنی "مقاومت تعاملی" پزشکیان را از همین حالا مختل و معیوب کنند. تل آویو خام اندیشانه خیال می کرد چنین اقدامی می تواند نمادی از شکست اطلاعاتی – امنیتی ایران به حساب بیاید غافل از اینکه بارها در مقابل طراحی های راهبردی هوشمندانه و پیچیده ی جمهوری اسلامی ایران شکست خورده و نقشه هایش برای تغییر معادلات منطقه ناکام مانده است. ایران به گواهی تاریخ 45 ساله مقابله با رژیم صهیونیستی، نشان داده است که همواره سخت ترین شرایط امنیتی را به تل آویو تحمیل کرده و هیچ تحرک ایذایی آنها را بی پاسخ نگذاشته است. دولت جدید ایران بی آنکه در راهبرد اساسی خود که دوگانه ی تعامل و مقاومت است، کوتاه بیاید به سیره ی همیشگی خود در قبال جنایت صهیونیست ها واکنشی هوشمندانه و قاطعانه نشان خواهد داد.
4) اثرگذاری بر انتخابات آمریکا
گفتن ندارد که تمام جناح های سیاسی در آمریکا حمایتی تمام قد و همیشگی از صهیونیست ها به عمل آورده اند. با اینهمه به نظر می رسد نتانیاهو با صدور فرمان ترور شهید هنیه، میل قلبی خود برای پیروزی ترامپ در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکار را به آشکارترین وجه ممکن به نمایش گذاشت. دور از واقعیت نیست که کسی ادعا کند نتانیاهو با این حرکت درصدد برآمد تا بر نتیجه انتخابات در آمریکا اث بگذارد. او خیال می کند در صورت پیروزی ترامپ، می تواند اتاق جنگ خود را از تل آویو به واشنگتن منتقل کند و در هم افزایی با رئیس جمهوری تندرو، سیاست مقابله با فلسطین و حامیانش را با شرایطی آسان تر ادامه دهد. چیزی که این گمانه را تقویت می کند، کارنامه سیاه ترامپ در ترور سردار سلیمانی به عنوان معمار جریان مقاومت است.
5) ایران و صبر راهبردی
شک نیست که طراحان ترور شهید هنیه بیش از هر چیز در پی تحریک جمهوری اسلامی ایران برای عدول و عبور از سیاست حکمت آمیز و همه جانبه، و نیز وادار کردن تهران به انجام واکنشی منفعلانه و مقطعی بوده اند. مقامات ارشد ایران، در پیام های خود اوج اندوه شان از این فاجعه تلخ را به نمایش گذاشتند. مسعود پزشکیان در پیام خود با لحنی عمیقا تراژیک، افسوس خورد که باید کسی را که دیروز دستش را به نشانه پیروزی بالا برده بود امروز روی شانه های خود تشییع کند. روشن است که ایران همان طور که رهبر معظم انقلاب در پیام شان فرمودند خونخواهی از شهید هنیه را وظیفه خود می داند. وعده مجازات سخت از زبان رهبر انقلاب، یادآور وعده صادقی است که چندماه پیش صهیونیست ها را به التماس وادار کرد تا به وساطت کشورهایی این پیام را به تهران منتقل کنند که انتقام ایران، سخت نباشد!
امنیت و تمامیت ارضی ایران ایران، خط قرمز و مرز خونینی است که هیچ ایرانی،با هر گرایش و تمایل سیاسی و عقیدتی، از آن کوتاه نخواهد آمد. تل آویو چه بسا بهتر از هر دولتی این واقعیت را می داند و اکنون در حالتی پرتب و تاب از اضطراب به سر می برد. او می داند که وقوع انتقام سخت، ناگزیر خواهد بود اما زمین و زمان انجام این تنبیه پشیمان کننده را ایران تعیین خواهد کرد. وضعیت پیچیده منطقه و معادلات جاری در غرب آسیا چنان است که هرگونه واکنشی را منوط به محاسباتی دقیق و آینده نگرانه و دوراندیشانه می کند. مردم ایران هرچند در شوک این فاجعه تلخ، اندوهگین هستند اما در امنیتی چشمگیر، به زندگی معمول خود مشغول اند و روزگار عادی شان را می گذرانند. آنجا که امنیت به لرزه افتاده و گنبدهای ادعایی آهنین ترک برداشته تل آویو و حیفا و الجلیل است.
نورنیوز