×
سیاسی
شناسه خبر : 185729
تاریخ انتشار :

ایران یک هسته مرکزی معنادار و قدرتمندی ایجاد کرده است

جابری انصاری: عقل استراتژیک ایران بهترین پاسخ را به ترور شهید هنیه خواهد داد

ابعاد درهم تنیده پاسخ ایران به ترور رئیس دفتر سیاسی حماس، از دیدگاه معاون پیشین عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه، مهمترین دلیل پیچیدگی این پاسخ است و گرچه هدف اسرائیل از این اقدام، کشیدن فرش از زیرپای آتش‌بس بود اما در نهایت راه‌حل سحرآمیزی برای تل‌آویو در این بحران وجود ندارد و عقل استراتژیک ایران بهترین تصمیم را درباره پاسخ به ترور اتخاذ خواهد کرد.

نورنیوز-گروه سیاسی: ذینفعان بحران‌آفرینی در تهران، در آستانه آغاز دولت چهاردهم از هیچ اقدامی برای منزوی‌سازی ایران دریغ نکرده و نخواهند کرد. از این رو وزارت امور خارجه در چهارسال آتی مسیر حساسی پیش روی خواهد داشت و نخستین و مهمترین آزمون این نهاد در آغاز به کار خود، مشارکت در پاسخی قطعی، هوشمندانه و چند بعدی به تازه‌ترین ماجراجویی تل آویو یعنی ترور اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران و فردای مراسم تحلیف رئیس‌جمهور است. پاسخی که مختصات آن نیازمند بررسی‌های همه جانبه است تا بیشترین اثرگذاری و بازدارندگی را در سطح منطقه و بین‌الملل داشته باشد. درباره این پاسخ، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال جنگ غزه و چالش‌ها و فرصت‌های پیش روی دستگاه دیپلماسی با حسین جابری انصاری، معاون پیشین عربى آفریقایى وزارت خارجه به گفت و گو نشستیم.

این دیپلمات ایرانی معتقد است، اسرائیل با توجه به قفل‌شدگی نظامی در غزه در پی باز کردن دریچه‌های جدیدی است اما مانند گذشته ناکام است و ریشه این ناکامی هم در این واقعیت است که انسان فلسطینی ترجیح می دهد شهادت و آوارگی در وطن را بپذیرد اما آوارگی از وطن را نه. به اعتقاد وی در سطح تاکتیکی عملیات‌های زنجیره‌ای‌ ترور که اسرائیل از لبنان تا تهران انجام داد ناظر به فشارهای آمریکا و به منظور بر هم زدن بازی با ورود به عرصه‌ها و اتفاقات جدید بود تا عملاً فرش از زیر پای پروژه آتش‌بس بیرون کشیده شود. 

جابری انصاری تصریح می‌کند که ایران شعاع عملکردی و تاثیرگذاری خود را برای نخستین بار بعد از سده‌ها وشکست در جنگ چالدران گسترش داده و این یک اتفاق و رویداد تاریخی بزرگ در تاریخ ملت و دولت ایران است. برای حراست از آن در دولت آینده  دو سیاست باید منطقاً در دستور کار باشد؛ در بستر سیاست داخلی اجماع‌سازی و در بستر سیاست خارجی توافق سازی خارجی.  گفت‌وگوی نورنیوز با حسین جابری انصاری به شرح زیر است: 

به نظر می‌رسد، سبک و سنگین کردن گزینه‌های پاسخ و اتخاذ راهبردی چندبعدی در دستور کار است که این پاسخ کمی طولانی‌تر از انتظارات شده، درباره مختصات پاسخ مناسب به ترور شهید هنیه بفرمایید و اینکه چه ملاحظاتی آن را پیچیده کرده است؟

معمولاً بزنگاه‌های سیاسی که با مسائلی از نوع درگیری و جنگ در هم تنیده است، حساسیت‌های خاص خود را دارد واین موضوع هم به شکل خاص و به دلایل مختلفی حساس است. از جمله اینکه اسرائیل هیچگاه اسرائیل نبوده و از بدو تاسیس تاکنون اسرائیل یعنی قدرت‌های بین‌المللی. حتی در دوران دو قطبی جهانی و فضای شرق و غرب ایدئولوژیک، نوعی اجماع یا شبه اجماع جهانی در حفظ اسرائیل و دوام و تداوم این رژیم وجود داشته است. بنابراین مسائل مرتبط با اسرائیل مسائلی با ابعاد بین‌المللی گسترده است که فقط مرتبط با این رژیم نیست. این تنها یکی از زاویه‌ها و جنبه‌های حساسیت موضوع است.

جابری+انصاری
 

در سطح منطقه‌ای هم حساسیت‌های مختلفی نسبت به این موضوع وجود دارد به هر حال رژیم صهیونیستی دهه‌هاست که رژیمی اتمی در جهان محسوب می‌شود. گرچه سیاست مرموزی داشته و رسماً سلاح‌های اتمی خود را اعلام نکرده اما همه جهان می‌دانند که تل‌آویو سلاح اتمی دارد. بنابراین از ستیزه مستقیم با رژیمی صحبت می‌کنیم که هم پشتوانه بین‌المللی قدرت‌ها (به طور مشخص ایالات متحده آمریکا)، اروپا و حتی قدرت‌های دیگر جهان را تا حدودی داراست. بر همین اساس ستیزه‌ با چنین رژیمی حساسیت‌ها و مسائل خاص خود را دارد.

 از طرف دیگر ما در شرایطی هستیم که از جنگ غزه ۱۰ ماه گذشته و به اعتقاد من و بسیاری از تحلیلگران و متخصصان مسائل فلسطین، اسرائیل دچار حالت قفل شدگی در این نبرد شده است. به این معنا که با وجود تخریب، ویرانی و کشتار گسترده‌، قادر به پایان دادن به جنگ و ماموریت خود نیست. تقریباً هیچ یک از اهداف سه‌گانه‌ای که اسرائیل به شکل علنی تعریف کرده بود، یا به طور کامل یا بخشی از آن محقق نشده است. بنابراین ابعاد درون فلسطینی- اسرائیلی، جنگ غزه، ابعاد منطقه‌ای و بین المللی و نیز درهم تنیدگی‌هایی که در سطح منطقه‌ای وجود دارد جزئی از معادله است.

از سوی دیگر بحث‌های مرتبط با بازدارندگی میان ایران و اسرائیل، از لحظه هفت اکتبر و عملیات طوفان‌الاقصی، تحولاتی داشت، بعد از عملیات وعده صادق هم وضع جدیدی در این زمینه ایجاد و مسائل چندجانبه درهم تنیده و پیچیده شد. این شرایط را ترور اسماعیل هنیه رئیس‌دفتر سیاسی حماس در تهران پیچیده‌تر هم کرد. اتفاقی که در تهران افتاد یک رویداد جنگی آشکار و مستقیم نیست بلکه یک عملیات پیچیده، چند لایه و پنهان امنیتی از نوع ترور است که ویژگی ساختارهای تروریستی اسرائیل در دهه‌های گذشته بوده و حتی با وجود اینکه همه می‌دانند کار اسرائیل است اما تل‌آویو آن را به طور رسمی هم برعهده نگرفته است. بنابراین نوع عملیات ویژگی‌های خاص خود را داشته و مجموع این بسترها و شرایط یک وضعیت فوق العاده و خاصی را ایجاد کرده است.

طبیعی است که ایران نمی‌تواند تماشاگر این رویداد بزرگ باشد؛ مهمان رسمی جمهوری اسلامی در این سطح، در تهران توسط رژیم صهیونیستی ترور شده و هیچ تردیدی در این زمینه وجود ندارد، بنابراین پاسخ اجتناب ناپذیر است اما این پاسخ چگونه و در چه سطح و شکلی انجام شود، نیازمند صبوری است. اینکه پاسخ تهران، مستقیم، غیر مستقیم  یا ترکیبی از پاسخ مستقیم و غیرمستقیم باشد، به زودی یا با فاصله باشد، همه تابع مصلحت و بررسی شرایط بوده و عقل استراتژیک ایران بهترین تصمیم را اتخاذ خواهد کرد. در اینکه پاسخ داده خواهد شد تردیدی وجود ندارد و پاسخی مناسب و متناسب که زمان و نوع آن بر اساس مصلحت و سودمندی خواهد بود.

تحلیل یا پیش‌بینی خاصی درباره جزییات، زمان و نوع واکنش دارید و اساسا پیش‌بینی‌ها در این زمینه را مفید می‌دانید؟

ترجیح می‌دهم در این زمینه پیش بینی شخصی نداشته باشم به دلیل اینکه خود این پیچیدگی و غموز در زمان و نوع عملیات، جزئی از مدیریت صحنه بحران‌هاست. هیچ دلیلی ندارد در این زمینه اظهار نظر کنم، حتی اگر مسئولیت مستقیمی در وزارت خارجه نداشته باشم، دلیلی ندارد که برداشت‌های شخصی را در فضای عمومی و رسانه‌ای اعلام کنم چون نشانه‌هایی از آن می‌توان استنباط کرد و دلیلی ندارد که نشانه‌های صریحی درباره چگونگی پاسخ، داده شود. ورود به این جزئیات کمکی به مسئله نخواهد کرد. فهم و شناخت من از مجموعه روند تحولات و تصمیم‌گیری‌ها در ایران این است که این اقدام این نقض فاحش حاکمیت ملی، تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران، خدشه وارد کردن به وجهه و پرستیژ ملی و ترور مهمان عالی رتبه در مهم‌ترین مراسم رسمی و تشریفاتی جمهوری اسلامی ایران یعنی در تحلیف ریاست جمهوری در تهران است و نمی‌تواند بدون پاسخ بماند. به دلایل استراتژیک متعدد این پاسخ می‌تواند پاسخ نظامی یا پاسخ امنیتی ویژه یا پاسخ‌های سیاسی، حقوقی و بین‌المللی یا ترکیبی از این‌ها در کنار همدیگر، مستقیم از ایران و یا از خارج از ایران و یا ترکیبی از این دو باشد. اینکه کدام یک از این‌ها و در چه زمانی اتفاق خواهد افتاد، تابع بررسی دقیق مجموعه شرایط و انتخاب‌هاست. سیاست فقه و شناخت اولویت‌هاست این هم یکی از لحظه‌ها و بزنگاه‌هایی است که سیاستمداران و تصمیم گیران ملی بهترین تصمیم را اتخاذ خواهند کرد.

اسرائیل و شخص نتانیاهو با توجه به قفل شدگی موجود پس از ۱۰ ماه جنگ غزه، در پی گشایش دریچه‌های جدیدی است، ترور اسماعیل هنیه را هم در همین مسیر می‌توان ارزیابی کرد. حال پس از گذشت دو هفته از این ترور و نگاه هوشمندانه تهران در پاسخ به آن یا واقعاً دریچه‌ای به روی نتانیاهو گشوده شده است؟ آیا می‌توان گفت که در این پروژه شکست خورده یا برای قضاوت زود است؟

طبیعت این گونه اقدامات و رویارویی‌های استراتژیک زمانبر بودن آنهاست یعنی در لحظه نتایج اتفاق نمی‌افتد نه به معنای مثبت و نه به معنای منفی آن، نه در سمت ایران و نه در سمت اسرائیل. ذات این‌گونه کارها، تاثیرگذاری‌های‌ به مرور و تدریجی است. بنابراین باید در یک پرانتز باززمانی به این رویداد نگاه کرد. تصویر نخست این است که اسرائیل با توجه به قفل‌شدگی نظامی در غزه در پی باز کردن دریچه‌های جدیدی است تا مجموعه‌ای از استراتژی‌های خود را به صورت نسبی پیش برد و این قفل شدگی‌نظامی را باز کند.

واقعیت آن است که ویران کردن غزه به معنای پیروزی نظامی و تحقق اهداف نیست. اسرائیل در جنگ غزه برخی اهداف اعلامی و شماری هدف پنهان داشته است. بر اساس استراتژی بلند مدت اسرائیل می‌توان تصویری نزدیک به واقعیت از این اهداف پنهان ارائه داد. یکی از این اهداف ایجاد یک شرایط کشتار و وحشت بود تا تجربه جنگ اول و سوم عربی و اسرائیلی تکرار شود، به این معنا که در فضای جنگ، ستیز و کشتار، جمعیت قابل توجه فلسطینیان سرزمین خود را ترک کنند. پیش از جنگ غزه ۲ میلیون و ۲۳۰ هزار فلسطینی در این نوار زندگی می‌کردند که در حال حاضر اسرائیل از این تعداد ۴۰ هزار نفر را شهید کرده که تعداد بسیار بالایی از آنها کودکان و زنان هستند. این اقدام در راستای اهداف پنهان و استراتژی تاریخی رژیم صهیونیستی بوده است تا کشتار را چنان انجام دهد که فلسطینیان به سمت صحرای سینا و مرز با مصر فرار کنند و جمیعت تخلیه شود. مسئله جمعیت فلسطین یکی از بحران‌های اسرائیل است و اگر بتوانند جمعیت غزه را کاهش دهند یکی از اهداف دراز مدت خود را تحقق بخشیدند.

در این راستا تل‌آویوکشتار وسیع، بمباران‌های گسترده و حجم آتش بزرگی را بر سر غزه ریخت که در تاریخ بی‌نظیر و حتی از گسترده‌تر از جنگ‌های جهانی بوده است. ویرانی‌های غزه از ویرانی‌های جنگ جهانی با توجه به ابعاد مناطق درگیر بیشتر بوده و اقدامات صورت گرفته در این مقیاس کوچک ۳۶۴  کیلومتر مربعی تشدید یافته آن عملیات‌هاست. با این همه فلسطینیان ۱۰ ماه پس از جنگ، گرچه از شمال به مرکز و جنوب جابجا شدند و آوارگی را تجربه کردند ولی جهان شاهد هجوم جمعیت فلسطینی به سمت ایستگاه‌های مرزی برای خروجی نبود. علت آن هم این است که انسان فلسطینی تجربه دارد و می‌داند که اگر برود زمین و خانه خود را از دست داده و بنابراین ترجیح می‌دهد در خانه و زمین خود بماند  و شهید شود و آوارگی در وطن را بپذیرد اما آوارگی از وطن را نه.

جابری+انصاری
 

در دستیابی به اهداف آشکاری که خود بارها اعلام کرده تقریباً هیچ یک از اهداف آشکار اعلام شده از سوی رژیم صهیونیستی محقق نشده و منظور از قفل شدگی این است. به همین دلیل آن‌ها نمی‌توانند پایان جنگ و تحقق اهداف خود را اعلام کنند و در همین هفته‌های جاری نخست وزیر اسرائیل اعلام می‌کند من تسلیم فشارها نمی‌شوم و آتش بس را نمی‌پذیرم. اگر نتانیاهو در جنگ به اهداف خود رسیده چرا از پذیرش آتش‌بس طفره می‌رود؟ این در حالی است که منطق عقلانی حکم می‌کند، او به یک جنگ فرسایشی دراز مدت ادامه ندهد.

تداوم جنگ از سوی نخست‌وزیر اسرائیل یک دلیل دیگر هم دارد، نتانیاهو نگران است که به محض تمام شدن جنگ مورد حسابرسی واقع و دولتش سرنگون شود اما این پاسخ جزئی از مسئله بوده و کافی نیست. در اسرائیل ارتش به عنوان ستون خیمه موسسه و نهادهای این رژیم و مرکز اصلی تصمیم گیری، به عنوان بازیچه نتانیاهو قرار نخواهد گرفت و با وجود تمام زبردستی نتانیاهو، اگر ارتش به این نتیجه برسد که اهداف خود را محقق کرده است جنگ را خاتمه خواهد و اجازه نخواهد داد این بازیگر کل ساختار را زیر سوال برده و سیستم را دچار استهلاک کند. بنابراین منفعت شخصی در سطح تاکتیکی وجود دارد اما این همه موضوع نیست و در سطح استراتژیک مشکل اسرائیل همان قفل شدگی است. بنابراین برای گشایش دریچه‌ها، گسترده‌تر کردن عرصه درگیری، عملیات‌های ترورو پنهان را در دستور کار قرارداده و استفاده از این تاکتیک‌ها در خدمت همان هدف گشایش است.

با این توصیفات آیا می‌توان گفت که موضوع آتش‌بس و صلح در غزه منتفی خواهد شد؟

موضوع آتش بس پیچیده‌تر است و به همین دلیل نمی‌توان با قطعیت کامل و در این زمان سخن گفت اما می‌توان جمع بندی‌هایی داشت و جهت‌گیری‌هایی را که احتمال بیشتر دارد تشخیص داد. آنچه در بالا اشاره شد، آتش بس از زاویه اسرائیل بود و باید دید در آینده تحولی در این استراتژی به وجود می‌آید یا نه اما از زاویه دید آمریکا به عنوان یک بازیگر در بازی‌های مرتبط با اسرائیل هم موضوع باید مورد بررسی قرارگیرد. بازی‌های اسرائیل یک بخش مرتبط با آمریکا دارد و درباره رابطه این دو باید نگاه تاریخی داشت. از جنگ دوم عربی-اسرائیلی یا جنگ کانال سوئز، یک قاعده استراتژیک بر رفتار جنگی و استراتژیک اسرائیل حاکم شده و آن این است که هیچ اقدامی بدون هماهنگی ایالات متحده آمریکا انجام نمی‌دهد، به ویژه اگر از جنس کارهای جنگی و یا اقدامات جنگی که ممکن ریسک ورود به عرصه جنگ داشته باشد. بنابراین یک نوع هماهنگی هم در تمام این ۱۰ ماه بین ایالات متحده آمریکا و اسرائیل وجود داشت. منظومه بازدارندگی اسرائیل پس از هفت اکتبر دچار فروپاشی شد و تهدید موجودیتی پیدا کرد و از این رو به نوعی هماهنگی استراتژیک با ایالات متحده هم رسید اما آیا این به این معناست که در تمام تاکتیک‌ها، استراتژیها، فراز و نشیب‌ها هماهنگی صددرصدی بین دو طرف وجود داشته است؟ پاسخ من منفی است.

یک نوع هماهنگی خاص در سطح استراتژیک و تاریخی بین آمریکا و اسرائیل وجود دارد اما ایالات متحده در ماه‌های آینده شرایط خاص انتخاباتی و رقابت جدی، سخت و حساس میان دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان را شاهد خواهد بود. نظرسنجی‌ها هرچند از پیش افتادن کامالا هریس نامزد دموکرات‌ها حکایت دارند اما تا روز انتخابات این فراز و نشیب ادامه خواهد یافت و ممکن است اتفاقات دیگری بیفتد. دموکرات‌ها به دو دلیل بر کسب موفقیت در سیاست خارجی تاکید دارند؛ اول اینکه تصویر جهانی ایالات متحده آمریکا در منطقه و جهان به دلیل ادامه این کشتار صدمه دیده است و پایگاه رای دموکرات‌ها و بستر اجتماعی حامی هریس که زنان، جوانان و دانشگاهیان تشکیل می‌دهند، براساس نظرسنجی‌ها مخالف شدید و صریح این جنگ وکشتارها هستند.

بنابراین شاهد نوعی دوگانگی در رفتار کاخ سفید هستیم؛ آمریکا از یک سو در سطح استراتژیک با اسرائیل همراه است و از طرف دیگر به لحاظ تاکتیکی تیم حاکم به سمت انتخابات حرکت می‌کند و پایگاه رای و نیازمند یک تصویرسازی و تحول حداقل تاکتیکی مثبت است. از این جهت فشاری از سوی ایالات متحده آمریکا به شکل نسبی وحداقلی وجود دارد تا فرمولی برای آتش بس ایجاد شده و پیش رود و تلاش‌ها در این قالب است.

به اعتقاد من در سطح تاکتیکی عملیات‌های زنجیرهای‌ ترور که اسرائیل از لبنان تا تهران انجام داد ناظر به فشارهای آمریکا و به منظور بر هم زدن بازی با ورود به عرصه‌ها و اتفاقات جدید بود تا عملاً فرش از زیر پای پروژه آتش‌بس بیرون کشیده شود. آمریکایی‌ها دوباره تلاش کردند صحنه را مدیریت کرده و پروژه‌های آتش بس را پیش ببرند، مذاکرات در دوحه انجام شد خیلی نتیجه روشن نداشت اما مطابق اعلام ادامه پیدا خواهد کرد و احتمال اینکه زمانی دود سفیدی هم در افق دیده شود و با توجه به این نیاز ایالات متحده آمریکا و برخی فشارهای داخلی بخشی از بدنه اجتماعی و ساختارهای سیاسی و اپوزیسیون در اسرائیل، یک دریچه کوچکی به روی آتش بس گشوده شود اما از منظر منطق نیاز استراتژیک اسرائیل، این رژیم همچنان احساس نیاز به ادامه این بازی دارد تا به یک نقطه اطمینان بخش برسد.

با این حال بنده از ابتدای بحران این ریسک را پذیرفته و تاکید کرده‌ام که اسرائیل دیر یا زود مجبور خواهد شد که خاک واقعیت را بر تن مالیده و در برابر آن کرنش کند. راه حل سحرآمیزی برای اسرائیل در حل مسئله فلسطین وجود ندارد و این رژیم چاره‌ای ندارد جز اینکه به واقعیت ملت و خواسته‌های ملت فلسطین تن و در سیاست‌های کلان خود تغییراتی انجام دهد، وگرنه این استهلاک و جنگ ادامه پیدا کرده و اسرائیل را در درون و بیرون و میان مدت دچار فروپاشی خواهد کرد. این رژیم در واقع در برابر گزینه‌های بد و بدتر قرار دارد در سطح استراتژیک تمام این آتش گسترده که تصویر وحشتناکی از اسرائیل در منطقه و جهان ایجاد کرده هم منجر به تحقق این اهداف استراتژیک نشده و ظرفی که اسرائیل در آن تنفس می‌کند ظرف عقیمی به لحاظ منطق استراتژیک است.

این رژیم می‌خواهد چه در مسیر مذاکرات و چه مسیر مقاومتی حاضر نیست کوچک‌ترین امتیازی به فلسطینیان دهد در حالی که آمده و پروژه‌ای را در سرزمین ملت دیگر بنا و حق و حقوق آن‌ها را غصب کرده اما با این همه موفق نشده است. اگر بیش از ۶ میلیون فلسطینی که در درون سرزمین‌های اشغالی فلسطین زندگی می‌کردند، این منطقه را ترک یا همه کشته شده بودند، ممکن بود راه حل اسرائیل مانند برخی پروژه‌های استعماری در نقاط دیگر جهان نتیجه دهد اما وقتی فلسطینی‌ها در درون سرزمین خود باقی ماندند، مشخص شد که با این نسخه‌ها نمی‌توان این انسان فلسطینی و این مقاومت را شکست داد. در نهایت اسرائیل چاره‌ای جز کرنش نخواهد داشت و باید در سیاست‌های بنیادین خود مبتنی بر اشغال تغییر دهد اینکه آیا جامعه صهیونیستی و موسسات اسرائیلی آمادگی چنین تغییری را دارند و آیا در صورت چنین اقدامی از درون فرو نخواهند پاشید تجربه در آینده نشان خواهد داد.

آیا این تن دادن به واقعیت شامل پذیرش ایده دو دولتی هم خواهد بود؟

درباره واقعیت دو دولتی اسرائیل دچار پارادوکس است و این مسئله ساده نیست. یهیودیانی که ترکیب جمعیتی اسرائیل را بنیان گذاشتند، اکثریت چپگرا و عمدتاً از یهودیان اشکنازی و غربی تبار از اروپای شرقی بودند. این بافت جمعیتی تا دهه ۱۹۹۰ ادامه داشت اما در پایان این دهه و آغاز قرن جدید ترکیب جمعیتی و بافتار رژیم صهیونیستی تغییر پیدا کرد و یهودیان سفاریدم که یهودیان شرقی‌تبار بودند به دلیل نرخ بالای زاد و ولد بافت جمعیت زمین‌های اشغالی را تغییر دادند. این گروه سنتی‌تر، دارای نرخ زاد و ولد بالاتر و نگاه مذهبی تندتر به سرزمینی داشتندکه به دست آورده بودند. بنابراین هرچه ترکیب جمعیتی عوض می‌شد در بافت سیاسی هم منعکس می‌شد و امروز شاهد این هستیم که ترکیب سیاستمداران اسرائیل و بدنه احزاب این رژیم اکثریت شرقی تبار پیدا می‌کند.

از سال ۲۰۰۲ به این سو شاهد روند جدید در سیاست اسرائیل هستیم که سرعت گرفته و تا امروز هم ادامه پیدا کرده است. در این بافت اکثریت جامعه اسرائیلی این سرزمین را قابل معامله نمی‌دانند، کرانه باختری که بخش اصلی سرزمینی است که مطابق پیمان اسلو باید به فلسطینی‌ها داده شود، از دیدگاه این گروه، قلب سرزمین مقدس اسرائیل است. این دیدگاه‌ها در سیاست اسرائیل منعکس شده است. اما پیش از این تحول عمیق اجتماعی، در سطح سیاسی، ترور اسحاق رابین به دست یک تندرو اسرائیلی سبب شد که سیاستمداران اسرائیلی جرات حرکت به سمت دو دولتی را نداشته باشند. اسحاق رابین بانی روند اسلو در اسرائیل، نماد سیاست جناح چپگرا، طرفدار کنار آمدن با فلسطینی‌ها به یک نحو و نیز از بنیان‌گذاران و ژنرال‌های ارشد اسرائیل بود. پس از این روند دو دولت و دادن حقوق اولیه فلسطینی‌ها تقریباً سد و کور شد و حتی حرکت او به سوی یک طرح ضعیف که بیشتر فلسطینی‌ها هم آن را قبول نداشتند، تحمل نشد و منجر به حذف جسدی او شد. پس از این تحول سیاسی تحول اجتماعی آن را تکمیل کرده و اسرائیل تغییر بنیادی می‌کند.

در اسرائیل دعوای امروز در صحنه اجتماعی و سیاسی بین چپ و راست نیست بلکه میان گروه‌های راست میانه‌رو و راست تندرو، راست مذهبی و راست سکولار است. دولت ائتلافی فعلی ترکیبی از راست سکولار و راست مذهبی و اپوزیسیون هم عمدتاً جریان میانه است و خود را چپ نمی‌داند. بر همین اساس در ساختار سیاسی و اجتماعی اسرائیل گروهی که موتور حرکت به سوی طرح دو دولتی باشد وجود نداشته و تجربه‌های قبلی هم نشان می‌دهد که فشار از بیرون هم بر اسرائیل وجود ندارد. برای ایجاد این فشار از بیرون باید موازنه‌ای در ساختار منطقه‌ای و بین‌المللی تغییر کند با وجود همه تغییراتی که به نفع مقاومت و ایران صورت گرفته اما هنوز فیصله بخش نیست و به این نقطه نرسیده که بتواند تاثیرات نهایی داشته باشد و به تعبیری در حال «شدن» است. از سوی دیگر با وجود اینکه آمریکا مقداری تضعیف شده و کشورهایی مانند چین قدرت یافته‌اند اما همچنان ایالات متحده آمریکا یک قدرت بزرگ، موثر و درجه یک جهانی بوده و وضعیتی هم به لحاظ بالانس بین‌المللی ایجاد نشده است.

در حال حاضر تنها روزنه این است که آمریکا فشار بیاورد اما تجربه‌های قبل و بعد اسلو نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها چنین کاری نمی‌کنند و آنچنان در هم تنیدگی میان اسرائیل و آمریکا وجود دارد که همه نیازهای رژیم اسرائیل نیازهای استراتژیک آمریکا تلقی می‌شود. از سوی دیگر چون در درون موسسه اسرائیل این تلقی استراتژیک هم وجود دارد که اساساً دو دولت یعنی «شروع پایان اسرائیل» و فلسطینی‌ها مهندسی معکوس پروژه اسرائیل را در این مسیر انجام می‌دهند؛ با آن مخالفت شدیدی وجود دارد.

در برابر پروژه دو دولت یک چالش بزرگی دیگر این است که این زمین ۲۷ هزار کیلومتر مربعی گنجایش دو دولت را ندارد و اگر دولت واقعی فلسطینی حتی بر ۲۰ درصد سرزمین تاریخی فلسطین تسلط داشته باشد این می‌تواند شروع مشکلات مداوم برای اسرائیل باشد و از این منظر هم آمریکایی‌ها با آنها همراه هستند. بنابراین فشاری از بیرون مشاهده نمی‌شود و تا به این لحظه در افق کوتاه مدت با میل به سمت میان مدت ما نه در درون و نه در بیرون اسرائیل حرکتی به سمت دو دولتی مشاهده نمی‌کنیم. بر همین اساس اسرائیل تنها راهی که توانایی دارد کشتار و جنگ و ایجاد رعب و وحشت و نیز مجموعه‌ای از عملیات سیاسی و روانی بین المللی است چون دریچه صلح را به روی خود بسته است.


 

با تحلیلی که جنابعالی ارائه دادید و با توجه به اینکه یکی از کانونی‌ترین اهداف این رعب و وحشت مورد اشاره ایران است، دولت چهاردهم و به ویژه وزارت امور خارجه مسیر حساسی پیش‌رو خواهد داشت.

اسرائیل نه با این دولت جدید بلکه از دولت‌های قبل و بعد این دولت و در افق قابل پیش‌بینی استراتژی بنیادی و کانونی خود را سخت کردن شرایط برای ایران تعریف کرده است تا هر دولتی در ایران را در دست‌اندازهای و بستری از بحران هم در سطح داخلی و هم در سطح خارجی کشاند، ین ایده آل‌ترین وضعیت برای اسرائیل خواهد بود و در آستانه آغاز دولت چهاردهم باید به این موضوع بسیار دقت کرد.

موضوعات سیاست خارجی بیشتر از جنس و سنخ مسائل مرتبط با منافع و امنیت ملی کشور بوده و از همین رو دامنه تغییرات آن محدود بوده است اما این به معنای نبود هیچ تغییری نیست اگر بخواهیم منطقی به صحنه سیاست خارجی و جهان نگاه کنیم شاهد یک تغییر و تداوم خواهیم بود. برخی از عناصر سیاست خارجی ایران تداوم پیدا خواهد کرد و در سطحی از سطوح برخی از موضوعات ممکن است شاهد تغییراتی بر اساس منطق تحولات باشیم. به این معنا من معتقد هستم که دو سیاست باید منطقاً در دستور کار دولت جدید باشد؛ در بستر سیاست داخلی اجماع‌سازی و در بستر سیاست خارجی توافق سازی خارجی.

برای اینکه این هدف استراتژیک و کانونی اسرائیل با حداقل موفقیت همراه شود و از سوی دیگر استراتژی ایران حالت پیشرونده داشته باشد، باید اجماع سازی داخلی صورت گرفته و شکاف‌ها وستیزهای فزاینده در بستر اجتماعی و سیاسی و انفصال و انفکاک اجتماعی ترمیم، شکاف‌ها تعدیل شود و اتحاد و انسجام ملی بین اجزای جامعه ایران ایجاد شود. در ساختارهای حاکمیتی هم هر چقدر بین قوا و نهادهای و دولت منتخب و دیگر اجزای حاکمیت اتحاد ایجاد شود این حرکت در مسیر معکوس استراتژی اسرائیل است. از این باب اجماع سازی داخلی باید در دستور کار یک دولت و همه نیروهای سیاسی اجتماعی و امنیتی باشد.

سیاست خارجی و تصمیمگیری‌های این حوزه، کلان، فراملی و غیرجناحی است. جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه گذشته و به ویژه پس از پایان جنگ، منازعاتی میان استراتژی رشد محور و استراتژی بسط محور و گسترش انقلاب وجود داشته و شاید در اینکه کدام یک از این دو استراتژی اولویت کشور باشد به قطعیت نرسیدیم اما در عمل تا حدودی ترکیبی از این دو پیشرفت با ثقل بیشتر روی استراتژی بسط محور پیش رفت. عناصر این دو مفهوم در سند چشم انداز که رئیس جمهور هم بسیار بر آن تاکید دارد، قابل رویت و ترکیبی از مفاهیم این دو استراتژی بوده و عناصر هر دو استراتژی رشد محور و بسط محور را دارد.

معتقدم به رغم همه مشکلاتی که دولت و ملت ایران داشته در یک فعل متراکم، اقدامی و عملی جمهوری اسلامی ایران توانسته در بخش گسترده محیط پیرامونی خود از نفوذ قابل توجهی و در یک سطوحی از حضور مستقیم هم برخوردار شود. به نحوی که ایران اینک شعاع عملکردی و تاثیرگذاری خود را برای نخستین بار بعد از سده‌ها وشکست در جنگ چالدران گسترش داده و این یک اتفاق و رویداد تاریخی بزرگ در تاریخ ملت و دولت ایران است.

سیاست خارجی مطابق همه سیاست‌های خارجی کشورهای دیگر باید با مرکزیت منافع ملی شکل گیرد، اما این منافع ملی در شرایط ایران چه تعریفی دارد؟ آیا فقط منافع ایران لحاظ می‌شود و یا منافع تشیع و شیعیان و منافع امت اسلامی هم لحاظ می‌شود؟ گرچه این یکی از منازعات پس از انقلاب اسلامی بود اما آنچه در عمل مورد اجماع قرار گرفت، ترکیبی از هویت‌های سه گانه تاریخی، اسلامی و شیعی بود. هویت تاریخی ایرانیان که در دوره پیشا اسلام شکل گرفت، هویت اسلامی که پس از ورود اسلام شکل گرفت و هویت شیعی که به ویژه پس از صفویه شکل گرفت. در پس این منازعات، سیاست خارجی به سمت نسخه‌ای در عمل می‌رود که جامع بین این هویت‌هاست. یعنی هویت ایرانی اسلامی و شیعی هر سه با هم جمع می‌شود جمع این به ظاهر تناقضات کار سختی است و یافتن نسخه معدلی که بتواند این سه هویت تاریخی را با هم نمایندگی کند یک مسئله از مسائل اساسی سیاست خارجی بوده است.

ارزیابی و خوانش من از روند چند دهه اخیر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مفهوم تئوری این است که ایران به سمت مفهومی از منافع ملی می‌رود که در هسته مرکزی آن ملت ایران وجود دارد اما در هسته‌های بزرگتر آن عموم منافع تشیع و شیعیان و جهان اسلام هم قرار دارد. ایران در این سطح هم کار جدیدی انجام داده است البته هنوز به دلیل شکاف‌های داخلی این محل اختلاف است و آنگونه فهم نشده اما اگر شکاف‌های درونی ما ترمیم یابد و در مسیر ریل گذاری شده درست خود حرکت کنیم این مفهوم جدید به ایران خدمت خواهد کرد.

ایران توانسته است یک هسته مرکزی معنادار و قدرتمندی را ایجاد کند و اکنون سوال این است که در لحظه آغاز به کار دولت جدید آیا به فهمی از وجود این قدرت رسیده‌ایم؟ اگر فهمی ایجاد شده باید به اقتضای این هسته قدرت، سیاست‌های خود را تنظیم کنیم و اگر فهم نکردیم باید با یکدیگر بحث کنیم تا یک اجماعی ایجاد شود. اگر قدرتی فراهم کرده‌ایم باید تلاش کنیم این قدرت تثبیت شده و تداوم یابد. موفقیت‌هایی از این دست امری حتمی و همیشگی نبوده و موقت است، این قدرت هنوز مسیر تبدیل شدن به قدرتی مشروع و به رسمیت شناخته شده توسط دیگر بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی یا همان تبدیل شدن به اقتدار را طی نکرده است و تا هنگامی که قدرت به اقتدار تبدیل نشود چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی موقتی خواهد بود. قدرت وقتی از تثبیت و تداوم برخوردار خواهد شد که به اقتدار یا قدرت مشروع تبدیل شود، مشروع نه به معنای شریعت و تایید دینی بلکه به معنای پذیرش از سوی دیگران به عنوان یک امر واقع.

طبیعی است که هیچ بازیگری که رقیب یا دشمن شماست این اقتدار مشروع را خود به خود نخواهد پذیرفت، این پذیرش زمانی اتفاق می‌افتد که به عنوان امر واقع چاره‌ای جز پذیرفتن آن نداشته باشند و برای نپذیرفتن آن هزینه زیادی دهند.

در سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی در یک لحظه تاریخی قرار داریم و توانسته‌ایم هسته مرکزی و کانونی قدرت را در چهار دهه گذشته فراهم کنیم.  اکنون دستورالعمل نخست و جدی ما در مجموعه حاکمیت و نهادها به اعتقاد و پیشنهاد من باید بر بستر تثبیت و تداوم این هسته مرکزی قدرت و تبدیل قدرت به قدرت مشروع باشد. از این رو است که من سیاست توافق سازی خارجی و اجماع سازی داخلی را پیشنهاد کردم.

کارهای بزرگ در سیاست خارجی با «دیمی‌کاری» پیش نمی‌رود، شاید با این روش می‌توان کارهای اولیه‌ای انجام داد اما نمی‌توان از عنصر تاریخی بودن و دراز مدت بودن برخوردار شد، هیچ پروژه‌ای در تاریخ جهان توسط هیچ بازیگر و هیچ کشوری با دیمی‌کاری و بدون افق مشخص، تئوری، نظریه و هدف مشخص شدنی نیست.  نظریه پیشنهادی من بر اساس تجربه، بر هویت‌های سه گانه اشاره شده و از یک سو و هویت چهارم جدیدی است که در پیوند با جهان مدرن است و در دوره معاصر به هویت ملت ایران تبدیل شده، تاکید دارد.

در صحنه عملیاتی هم ما هسته مرکزی را در فراز چند قرن پس از چالدران برای قدرت و نفوذ ایران فراهم کردیم که در عین حال قدرت تشیع و قدرت امت اسلامی هم و کار کارستان ایران پس از انقلاب است. گرچه این روند هزینه‌های گسترده بر دولت و ملت ایران تحمیل کرده اما در یک لحظه سرنوشت ساز تاریخی هستیم که آیا قدر این موفقیت را می‌دانیم و از آن به عنوان کانون اجماع استفاده می‌کنیم یا به مرور دچار فرسایش در درون و بیرون خواهیم شد.

مجموعه‌ای از توافقات منطقه‌ای و بین‌المللی برای طی این پروسه توافق سازی نیاز است؛ ایران قدرت سخت خود را از یک سو و قدرت معنابخش خود را از سوی دیگر تا حدود قابل توجهی در مناطق پیرامونی خود پیش برده است و در حال حاضر اگر این مهم را درک نکرده و اجماع نکنیم، این ستیزهای بی‌پایان، سیاست داخلی و خارجی، درون جامعه و ساختارهای حاکمیتی را فرسایشی می‌کند و ذینفع اصلی آن اسرائیل خواهد بود. اما هر قدر اجماع سازی بیشتری در سطح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی صورت گیرد بر بستر این مفاهیم مشترک صورت گیرد، به معنی موفقیت بیشتر و حرکت در مسیر موفقیت است. قدرت و سیاست دو سویه دارد سویه سیاسی و سویه ستیزه‌ای؛ کشورها و سیاستمداران در طول تاریخ سعی کرده‌اند سویه ستیزه‌ای و جنگی را به حداقل برسانند به این دلیل که هر چقدر ستیزه مستقیم بیشتر باشد هزینه‌‌ها هم بیشتر است و بالاترین قدرت‌های مادی تاریخ هم در برابر ستیزه‌های دائمی و مستمر فرسایش یافته و فرو می‌پاشند.

بنابراین منطق استراتژیک، عقلانیت، حکمت، مصلحت و عزت برای جمهوری اسلامی ایران در این لحظه تاریخی اقتضا می‌کند که قدرت فراهم شده را به سمت سویه‌های سیاسی کم فرسایش‌تر و کم هزینه‌تر هدایت کند. در صورتی که چنین مسیری ادامه یابد بسیاری از دوگانه‌ها و اختلافات در بستر سیاست داخلی هم حل خواهد شد و در مسیر یگانه شدن قرار خواهد گرفت. معتقدم بسیاری از دعواها و دوگانه‌ها واقعاً فرساینده است و منطق عقلانی و حکمت آمیز ندارد و تداوم آنها به معنی فرسایش قدرت ملی ایران است. در صورت اتمام آن‌ها می‌توان خالق روندهای جدید در مسیر اقتدار ایران و به پرواز درآمدن مسیر ققنوس دولت و ملت در بستری بود که منافع تشیع و امت اسلامی را محقق کند.


 

به منظور تحقق این موارد دولت چهاردهم پتانسیل لازم و کافی را داراست؟

در دولت چهاردهم این ظرفیت اولیه وجود دارد و عملیاتی شدن آن در گرو این است که از حالت «بی‌ایده» بودن خارج شویم. اکنون نیاز به ایده مرکزی داریم. شعار دولت جدید و دکتر پزشکیان شعار وفاق ملی است و دقیقاً با همین برنامه پیشنهادی من هم کاملاً منطبق است اما تبدیل موضوع،  نیازمند برخی ضرورت‌ها است اول اینکه این ایده باید تجزیه شده و اجزای آن تکمیل و هویت پیدا کند و از یک ایده کلی و شعار به یک ایده با اجزای مشخص مانند اجماع‌سازی داخلی و توافق‌سازی خارجی تبدیل شود.

در سطح دوم در بستر این شعار داده شده و تفاهم ملی ایجاد شده امیدوارم کابینه به رغم همه اختلافات رای اعتماد از مجلس بگیرد. وجود اختلافات در فراکسیون‌های مجلس و بر سر برنامه‌های وزرا طبیعی و جز ذات دموکراسی است اما برای جلوگیری از بزرگنمایی و تبدیل شدن این اختلافات به تناقضات آشکار و آشتی ناپذیر نیاز به ایده مرکزی احساس می‌شود که امیدوارم با هدایت‌های رهبر انقلاب اسلامی بستری فراهم شود که همه نیروها و نهادهای ما در فضای چنین برنامه ملی اجماع سازی داخلی و توافق سازی خارجی حرکت کنیم که یکی از اولین نمودهای آن هم می‌تواند رای اعتماد نمایندگان مجلس به دولت باشد امیدوارم دولت و وزارت خارجه در بستر سیاست‌های کلان و سیاست‌های رهبر معظم انقلاب به سمت عملیاتی کردن ایده وفاق ملی و پیشبرد سیاست‌های کشور حرکت کند و این میان باید توجه داشت که یکی از سم‌های مهلک این مهم، حرکت به سوی دوگانه‌هایی مثل برجام سازان و برجام سوزان است.برجام به عنوان یک توافق بین‌المللی، خوب یا بد در یک لحظه‌ای از تاریخ ملت ایران حاصل شد و اهمیت و تاثیرات خاص خود را داشت، در مسیر با مشکلاتی مواجه شد و تلاش‌ها برای مدیریت صحنه پس از دونالد ترامپ ناکام ماند؛ اینکه همان دوگانه‌های سابق بار دیگر محل منازعات ما باشد، هیچ خدمتی به دولت فعلی و به ملت ایران نخواهد کرد. در سیاست خارجی نیاز به توافقاتی داریم اما نه با دوگانه‌های قبلی که استعداد درگیری و ستیز در سیاست داخلی را تشدید می‌کند.

اطمینان دارم که وزیر امور خارجه جدید هم در چنین فضایی فکر می‌کند و به دنبال اجرای برنامه‌های خود است. در پایان برای دولت و رئیس جمهور جدید و وزیر امور خارجه و تمامی قوا آرزوی موفقیت دارم تا از این پیچ و گردنه تاریخی عبور کنیم، تا فضای اقتصادی و اجتماعی ایران تنفس کند، شکاف‌ها ترمیم، وضعیت خارجی تثبیت و از قدرت به سمت نوعی اقتدار و قدرت به رسمیت شناخته شده حرکت کنیم و این یعنی پشت سر گذاشتن یک مرحله و ورود به یک مرحله جدید و امیدوارم این مرحله آغاز جدی‌تر و سریع‌تر اجرای این مفاهیم باشد.


نورنیوز
نظرات
آگهی تبلیغاتی
آخرین اخبار
جزییات طرح ضربتی پلیس پایتخت برای دستگیری سارقان و مالخران
اطلاعیه فدراسیون فوتبال برای پرونده بیرانوند؛ تلاش می کنیم رأیی منصفانه و مستدل صادر کنیم.
جذب نیروی انسانی جدید در آموزش و پرورش
آخرین مهلت برای صرافی‌های رمز ارز؛ 20 اردیبهشت!
قیمت سکه و دلار و سایر ارزها امروز 9 اردیبهشت 1404
جلوگیری از فاجعه ای دیگر پس از انفجار در بندر شهید رجایی
هشدار نارنجی گرد و خاک در خوزستان؛ مدارس 12 شهر مجازی شدند
رشد ملایم شاخص بورس در معاملات امروز سه شنبه 9 اردیبهشت 1404
فروش فوق‌العاده و پیش‌فروش محصولات ایران‌خودرو در اردیبهشت ماه+جزییات و لینک ثبت نام
آخرین جزییات انفجار در بندر شهید رجایی/ دیه جان باختگان ظرف 48 ساعت پرداخت می شود
ایران نما | معرفی جاذبه های گردشگری شهرهای ایران (20)«ارسک»
واکنش‌های جهانی به انفجار در بندر شهید رجایی همچنان ادامه دارد/تسلیت وزیرامور خارجه لهستان
نحوه تفکیک یارانه فرزندان بالای 18 سال و زنان بی سرپرست/بدسرپرست اعلام شد
آغاز فروش اقساطی محصولات کرمان موتور+ جزئیات
انفجار مرگبار در سوله صنعتی میمه؛ یک کشته و دو مجروح
فروش ویژه خودروهای ایران خودرو از فردا+ جزئیات
برای 50 هزار منقاضی مسکن در شهر پرند زمین برای ساخت نیست!
نورنما | 5 تا از بهترین مکان های گردشگری اصفهان
قیمت خودرو امروز 9 اردیبهشت + جدول قیمت ها
جنگ بر سر توافق
تنش در روابط دولت و شورای شهر تهران؛ انتقاد تند چمران به مصوبه هیئت وزیران
مارک کارنی نخست وزیر جدید کانادا شد
دستگیری سارق زورگیر در قیطریه؛ قربانی، دختر رزمی‌کار بود
حمله زنبورها به فوتبال هند! + فیلم
نورنما | ولادت حضرت معصومه(س) و روز دختر مبارک باد
گروسی: هر توافقی با ایران، باید اجازه نظارت آژانس را بدهد
فردا درِ کنکور به روی این داوطلبان بسته می‌شود!
جدیدترین فیلم از لحظه انفجار بندر شهید رجایی
سیاست نامه | با آنتن ملی چه کردیم؟
رؤیای توسعه‌ی ایران با دخترانش تعبیر می‌شود
برنامه مسابقات امروز 9 اردیبهشت + پخش زنده
خانم بزرگ سریال «ستایش» از سال های دوری از تلویزیون می گوید
آکسیوس: دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکا در رم خواهد بود
توافق ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای ادامه گفت‌وگوهای فنی
احضار مسئولان ذیربط پس از انفجار بزرگ؛ پرونده بندر شهید رجایی وارد مرحله قضایی شد
نورنما | پلمپ تابوت پاپ فرانسیس
عکس های منتخب ایران، دوشنبه 8 اردیبهشت 1404
تصاویر دیده نشده از داخل کابین هواپیمای آتش نشان سپاه از نحوه مهار آتش بندر شهید رجایی
نتایج پنجمین قرعه‌کشی ایران خودرو روی سایت قرار گرفت
سخنگوی وزارت امور خارجه:حملات آمریکا به یمن، جنایت جنگی است
اتوبوس دزدیده شده در کرمان؛ راننده‌ای غیرمنتظره پشت فرمان+فیلم
مهلت انتخاب رشته آزمون دکتری نیمه متمرکز 1404 تا امشب به پایان می رسد
نورویدئو | پشت پرده حادثه بندر شهید رجایی؛آیا باید برای تداوم مذاکرات نگران بود؟
اعتراض پزشکیان به مترجم: چرا صحبت‌هایم را کامل ترجمه نکردی؟
پیش فروش سه خودرو محبوب سایپا از امروز 8 اردیبهشت 1404 + جدول قیمت
از صفحه تئاتر تا صفحه شعر/ بابک لطیفی شاعر خرم آبادی درگذشت
پادکست | پدر بودن فقط تامین کننده بودن نیست
آتش‌بازی معاندان در میان دود و درد؛ روایت یک جنگ ادراکی علیه ایران
هشدار رئیس سازمان مدیریت بحران شهر تهران + فیلم
آماده باش اورژانس درپی هشدار نارنجی سازمان هواشناسی
X
آگهی تبلیغاتی