نورنیوز- گروه بینالملل: تحولات سیاسی در اروپا و ظهور جریانات راستگرای افراطی در این قاره در سالهای اخیر، به ویژه در آستانه انتخاباتهای مهم ۲۰۲۵، تأثیرات گستردهای بر ساختارهای درون اروپایی، بینالمللی و سیاستهای جهانی خواهد داشت. این تغییرات پارادایمی، که تحت تاثیر انتخاب ترامپ به عنوانریاستجمهور آمریکا می تواند شدت یابد به بازتعریف روابط میان کشورها و بلوکهای قدرت در سطح جهانی میانجامد.بررسی و ارزیابی انتخاباتهای پیشرو در کشورهای مختلف اروپایی و ارتباط آن با تحولات در عرصه جهانی می تواند به ارائه تصویری شفاف تر از آینده تحولات اروپا کمک نماید.
تغییرات پارادایمی در سیاستهای اروپایی
یکی از برجستهترین تغییرات در سیاستهای اروپایی، تغییر جهت به سوی راستگرایان افراطی است. از جمله مهمترین انتخابات سال ۲۰۲۵ میتوان به انتخابات پارلمانی آلمان، نروژ و ریاستجمهوری لهستان اشاره کرد. آلمان که یکی از اصلیترین اعضای اتحادیه اروپا است در انتخابات پیش رو شاهد حضور حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD) خواهد بود که توانسته است از حمایت گستردهای برخوردار شود. این حزب نه تنها مخالف سیاستهای حمایتی از اوکراین است، بلکه خواهان کاهش همکاریهای اروپا با اتحادیههای جهانی و حتی کاهش وابستگی به اتحادیه اروپا است. چنین تغییراتی میتواند به معنای کاهش قدرت نهادهای اروپایی و تضعیف نظم موجود در سطح قاره باشد. این روند، به ویژه در آلمان که پیوندهای عمیقی با کشورهای عضو اتحادیه اروپا دارد، میتواند به بروز شکافهایی در ساختارهای کلیدی سیاسی و اقتصادی در اروپا منجر شود.
در نروژ با افزایش محبوبیت حزب ترقی (FrP)، که به شدت به سیاستهای ضد اتحادیه اروپا و ملیگرایانه تمایل دارد، شاهد شکلگیری یک دولت راستگرای افراطی خواهیم بود. این تغییرات نه تنها در سطح ملی بلکه در سطح اروپا و روابط آن با اتحادیه اروپا تأثیر خواهد داشت. نروژ به عنوان کشوری که عضو اتحادیه اروپا نیست، میتواند به الگویی برای دیگر کشورها تبدیل شود که به سمت انزواگرایی و کاهش پیوندها با اتحادیه اروپا حرکت میکنند. در سطح جهانی، این نوع گرایشها میتواند بر مذاکرات تجاری و سیاسی بینالمللی تأثیرگذار باشد و ساختارهای موجود را به چالش بکشد.
انتخابات ریاستجمهوری لهستان نیز با توجه به تنشهای داخلی میان حزب حاکم و ریاستجمهوری این کشور، به طور مستقیم بر سیاستهای اروپایی و جهانی تأثیر خواهد گذاشت. این انتخابات میتواند وضعیت ژئوپلیتیک این کشور را تغییر دهد و موجب تغییر در روابط لهستان با اتحادیه اروپا و کشورهای همسایه به ویژه در مواجهه با بحران اوکراین شود. در صورتی که احزاب مخالف، که تمایل به نزدیکی به روسیه دارند، پیروز شوند، لهستان ممکن است به یک بازیگر مخالف اتحادیه اروپا تبدیل شود و زمینه را برای تحولات جدی در سیاستهای این نهاد فراهم کند.
تأثیر تغییرات پارادایمی بر روابط اروپا و ایران
در این فضای جدید، روابط اروپا با ایران و به ویژه در روابط سیاسی، اقتصادی و پرونده برجام در معرض تغییرات عمدهای قرار دارد. تحولاتی که در سیاستهای داخلی کشورهای اروپایی در حال وقوع است به احتمال زیاد به کاهش تمایل اروپا به حفظ برجام و سیاستهای معطوف به تعامل با ایران خواهد انجامید. جریانات راستگرای اروپایی که مخالف سیاستهای لیبرالی و چندجانبهگرایانه هستند، ممکن است خواستار افزایش فشار بر ایران در موضوع پرونده هسته ای شوند. این تغییرات پارادایمی در اروپا به ویژه در آلمان و فرانسه که نقشهای کلیدی در شکل گیری توافق هستهای داشتهاند، میتواند به تضعیف حمایتهای بینالمللی از ایران و پیچیدگی بیشتر در روابط اقتصادی ایران با اروپا منجر شود.
برجام در اکتبر ۲۰۲۵ به پایان دوره ۱۰ ساله خود می رسد و بر اساس متن این توافقنامه و قطعنامه ۲۲۳۱ مجموعه محدودیتهای هسته ای ایران برداشته می شود.در صورت تغییر سیاستهای اروپایی و قدرت گرفتن راستگرایان احتمال اوج گیری مخالفتها با پایان یافتن دوره محدودیتهای هستهای ایران که اکنون نیز نشانه های زیادی از آن وجود دارد، بسیار زیاد است. در چنین شرایطی، ایران باید خود را برای مواجهه با فشارهای بیشتری از سوی اروپا آماده کند. اگرچه بدلیل استنکاف اروپا از عمل به تعهداتی که در موافقتنامه برجام پذیرفته در حال حاضر نیز روابط اقتصادی خاصی میان ایران و اروپا وجود ندارد لیکن با شکل گیری شرایط جدید در اتحادیه اروپا احتمال همکاری جدی تر میان آمریکا و اروپا برای افزایش فشار اقتصادی به ایران با اعمال محدودیتهای بیشتر در روابط اقتصادی ایران با سایر کشورهای جهان وجود دارد
پیامدهای تغییرات جهانی
در سطح جهانی، افزایش تمایلات ملیگرایانه و راستگرایانه در اروپا میتواند منجر به تقویت جبههبندیهای ضد جهانیسازی و ضد نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل و ناتو شود.
این تغییرات همچنین میتواند بر نظامهای امنیتی جهانی تأثیر بگذارد. با افزایش قدرت راستگرایان در اروپا، امکان کاهش همکاریهای امنیتی میان اعضای ناتو وجود دارد. این وضعیت ممکن است فضای مناسبی برای گسترش نفوذ چین و روسیه در اروپای شرقی و حتی غرب فراهم کند. در چنین شرایطی، تغییرات در سیاستهای دفاعی و استراتژیک کشورهای اروپایی میتواند به بروز بحرانهای جدید امنیتی و نظامی در سطح جهانی منجر شود.
به طور کلی، تغییرات پارادایمی در اروپا نه تنها ساختارهای داخلی این قاره را تحت تأثیر قرار خواهد داد، بلکه میتواند به تحولات عمدهای در سیاستهای جهانی و روابط بینالمللی منجر شود. در این شرایط، ایران باید خود را برای تحولات جدید آماده کند و از طریق دیپلماسی فعال و تعاملات گستردهتر بویژه تقویت روابط با همسایگان و توسعه مناسبات با سازمانهای شانگهای، بریکس و اتحادیهی اوراسیا به حفظ و توسعه منافع خود در عرصه جهانی ادامه دهد.