نورنیوز-گروه سیاسی: سخنان اخیر دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، در اجلاس سرمایهگذاری سعودی-آمریکا در ریاض، بار دیگر حاوی پیامی نگرانکننده از استمرار رویکرد سلطهمحور واشنگتن در قبال جمهوری اسلامی ایران بود؛ رویکردی که نه تنها هیچ تطابقی با واقعیتهای میدانی و تحولات منطقهای ندارد، بلکه آشکارا در تضاد با الزامات راهبردی نظم نوین جهانی و اصول تعامل در دنیای بههمپیوسته امروز قرار دارد.
چنانچه این سخنان ناشی از فقدان اطلاعات دقیق باشد، جای بسی تأسف است که بالاترین مقام اجرایی کشوری با ادعای رهبری جهانی، تا این اندازه در تحلیل واقعیتهای ایران و منطقه دچار خطاست. اما اگر این اظهارات عامدانه و بر پایه شناخت باشد، تأسف دوچندان است که چگونه چنین دروغپردازی سازمانیافتهای میتواند مبنای سیاست خارجی کشوری قرار گیرد که داعیهدار دموکراسی و نظم بینالمللی است.
ترامپ، در تلاش برای بازنمایی ایران بهعنوان کشوری ورشکسته، بیثبات و گرفتار فساد، نادیده گرفت که جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه اخیر با عبور از جنگ تحمیلی، تحریمهای فلجکننده و تهدیدهای مستمر، توانسته جایگاه خود را بهعنوان یک قدرت تأثیرگذار منطقهای تثبیت کند. برخلاف تصویر مخدوش ارائهشده، ایران امروز بازیگری مقتدر در حوزههای فناوری پیشرفته، دفاعی، بهداشت، آموزش عالی، نانو، هستهای صلحآمیز و زیرساختهای راهبردی در سطح منطقهای و جهانی است. ایرانِ پیش از انقلاب، کشوری تابع و وابسته به کاخ سفید بود؛ تصمیمسازی در حوزههای کلیدی سیاسی و اقتصادی بدون اجازه واشنگتن ممکن نبود. اما ایرانِ پس از انقلاب، با تأکید بر استقلال، ایستادگی و خودکفایی، توانسته در برابر فشارهای سنگین خارجی مسیر توسعه و ثبات راهبردی را دنبال کند.
ترامپ با تکرار کلیشه «حمایت ایران از تروریسم»، چشم خود را بر واقعیات میدانی بسته است. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران یکی از ارکان اصلی مبارزه با تروریسم تکفیری در منطقه به شمار میرود و هزینههای انسانی سنگینی برای مقابله با گروههای افراطی همچون داعش پرداخته است؛ گروههایی که بهگفته مقامات پیشین آمریکایی، زاییده مستقیم مداخلات آمریکا در منطقه هستند.
اتهامات بیپایه مبنی بر «تأمین مالی تروریسم» از سوی ایران، بیش از آنکه تحلیلی راهبردی باشد، ابزاری برای منحرفسازی افکار عمومی از حمایتهای نظاممند واشنگتن از رژیم صهیونیستی و دیکتاتوریهای منطقهای است. سیاست فروش تسلیحات مرگبار به کشورهای عربی، حمایت از جنایات جنگی اسرائیل در غزه و مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم در کشتار غیرنظامیان در افغانستان، یمن و عراق، در تضاد آشکار با ادعای آمریکا مبنی بر مبارزه با تروریسم قرار دارد.
نکته دیگر، افتخار ترامپ به تحریمهایی است که مستقیماً زندگی مردم ایران را هدف قرار داده است. این تحریمها نه تنها مانع دسترسی ایران به دارو و تجهیزات پزشکی شد، بلکه سیاستی آشکارا غیراخلاقی، غیرقانونی و مغایر با حقوق بشر و منشور سازمان ملل متحد محسوب میشود. برخلاف ادعای ترامپ، این تحریمها موجب تسلیم ایران نشد، بلکه انگیزهای برای اتکا به ظرفیتهای داخلی و توسعه راهبردی شد.
تلاش ترامپ برای دوگانهسازی میان ایران و کشورهای عربی، بهویژه از طریق مقایسههای عوامفریبانه مانند برجهای جده و وضعیت میراث فرهنگی ایران، بخشی از راهبرد دیرینه آمریکا برای ایجاد شکاف در جهان اسلام و تأمین امنیت بلندمدت رژیم صهیونیستی است. هدف، ایجاد صفبندیهای مصنوعی و تحریک تضادهای مذهبی و قومی برای تسهیل پروژههای تسلیحاتی و نفوذ بیشتر آمریکا در منطقه است.
اما آنچه ترامپ از آن غافل است، تغییر ماهوی محیط راهبردی جهان معاصر است. ما در جهانی شبکهای و شفاف زیست میکنیم؛ جایی که روایتهای تحمیلی، دیر یا زود در معرض ارزیابی افکار عمومی جهانی قرار میگیرند. امروز دیگر نمیتوان با برچسبزنی و تحریف، مشروعیت ساختگی ساخت. قدرت نرم، احترام متقابل، تعامل و اعتمادسازی مؤلفههای اصلی کنش راهبردی در نظم نوین جهانیاند.
ترامپ در اظهاراتش گفت آماده توافق با ایران است، اما در ادامه تهدید به بازگشت «فشار حداکثری» کرد. این دوگانگی، نشانه ناتوانی واشنگتن در درک منطق دیپلماسی سازنده است. ایران بارها اعلام کرده که در فضایی متکی بر احترام متقابل و حقوق برابر، مسیر توافق و تعامل کاملاً گشوده است.
اما گفتوگو با زبانی آمیخته به تهدید، بیاحترامی و تحقیر، نه تنها مفید نیست، بلکه بهطور مستقیم به تعمیق شکافها و بیاعتمادیهای راهبردی منجر میشود.
بیاعتمادی متقابل میان ایران و آمریکا، محصول سالها خصومت، عهدشکنی، کودتا، تحریم، تهدید و تحقیر است. بازسازی این اعتماد، پیششرط هرگونه تعامل معنادار است. تا زمانی که واشنگتن به برتریطلبی و سلطهجویی ادامه دهد، فضای لازم برای مصالحه راهبردی شکل نخواهد گرفت.
جمهوری اسلامی ایران امروز، دیگر بازیگری تابع نیست؛ بلکه کنشگری مستقل، مقتدر و پایدار در معادلات منطقهای و جهانی است. ایران نه بهدنبال توسعهطلبی نظامی است و نه از مسیر گفتوگو گریزان؛ بلکه خواهان نظمی منطقهای مبتنی بر احترام متقابل، عدم مداخله خارجی و توازن پایدار منافع است.
سخنان ترامپ، هرچند بهظاهر صریح و تهدیدآمیز بود، اما در عمل نشاندهنده بنبست راهبردی سیاست خارجی آمریکا در مواجهه با واقعیتهای متحول منطقهای است. این اظهارات نهتنها کمکی به امنیت منطقه نمیکند، بلکه بذر بیثباتی، افراطگرایی و بیاعتمادی بیشتر میکارد.
مسیر تعامل و صلح پایدار از معبر احترام، صداقت و پذیرش واقعیتها میگذرد. جمهوری اسلامی ایران در جایگاه یک بازیگر مسئول، بارها نشان داده که از مسیرهای مبتنی بر منطق و مذاکره حمایت میکند، اما این مسیر تنها در صورتی هموار خواهد شد که طرف مقابل نیز از رویکرد سلطهمحور و زبان زور فاصله بگیرد و به الزامات تعامل برابر پایبند بماند.
نورنیوز