نورنیوز- گروه اجتماعی: ۱۵ مه برابر با ۲۵ اردیبهشت، از سوی سازمان ملل متحد به عنوان روز جهانی خانواده نامگذاری شده است. هدف از این روز، تاکید بر اهمیت نهاد خانواده به عنوان بنیادیترین واحد اجتماعی، ترویج ارزشهای همبستگی، مسئولیتپذیری و محبت، و پرداختن به مسائلی است که این نهاد را در جهان معاصر با تهدید مواجه کردهاند.
در ایران نیز خانواده همواره محور هویت فرهنگی، پیوستگی اجتماعی و انتقال ارزشهای دینی و اخلاقی بوده است. اما تحولات پرشتاب اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فناورانه در سالهای اخیر، موجب تغییرات بنیادین در ساختار، کارکرد و موقعیت خانواده شدهاند. اکنون بیمناسبت نیست که ضمن بررسی جایگاه نهاد خانواده در ایران معاصر، به مهمترین چالشها و تهدیدهایی که این نهاد را تحت تأثیر قرار دادهاند پرداخته شود و ظرفیتها و فرصتهایی که میتوانند در تقویت خانواده مؤثر باشند در معرض بررسی قرار گیرند.
خانواده ایرانی؛ گذار از سنت تا مدرنیته
خانواده در فرهنگ ایرانی از گذشته نقشی محوری در تربیت، هویتبخشی، حمایت اقتصادی و اجتماعی ایفا میکرد. مدل غالب، خانواده گسترده با ساختار سلسلهمراتبی، روابط عمودی و اقتدار پدرانه بود. اما از اواخر قرن بیستم بهویژه پس از انقلاب صنعتی، گسترش آموزش و شهرنشینی، ساختار خانواده بهتدریج به سمت خانواده هستهای، با فرزند کمتر و روابط افقیتر حرکت کرد.
طبق دادههای سرشماری سال ۱۳۹۵، متوسط تعداد افراد در خانواده ایرانی به ۳.۳ نفر کاهش یافته است، در حالی که این عدد در دهه ۶۰ بیش از ۵ نفر بود. همچنین طبق آمار سازمان ثبت احوال کشور، در سال ۱۴۰۲ بیش از ۴۰٪ ازدواجها در پنج سال اول زندگی به طلاق منتهی میشوند. این آمارها نشانهی تغییری عمیق در نگرش افراد به ازدواج، مسئولیتپذیری و دوام روابط خانوادگی است.
چالشهای پیشروی نهاد خانواده در ایران
۱. بحران اقتصادی و معیشتی: یکی از مهمترین عوامل تضعیفکننده خانواده در ایران، فشارهای اقتصادی است. تورم فزاینده، بیکاری جوانان، ناپایداری بازار کار و کاهش قدرت خرید، ازدواج را برای بسیاری از جوانان به رؤیایی دستنیافتنی تبدیل کرده است. طبق گزارش مرکز آمار ایران، میانگین سن ازدواج در سال ۱۴۰۲ برای مردان ۳۱ سال و برای زنان ۲۷ سال بوده که نسبت به دو دهه گذشته افزایشی چشمگیر دارد. افزون بر تأخیر در ازدواج، فشارهای اقتصادی سبب افزایش تنشهای درونخانوادگی و حتی فروپاشی خانوادهها شده است. زوجهایی که در تأمین ابتداییترین نیازهای زندگی با مشکل مواجهاند، توان روانی برای حفظ رابطهای پایدار و گرم را از دست میدهند.
۲. تحولات فرهنگی و ارزشی: نسلهای جدید، تحت تأثیر جهانیشدن، رسانههای اجتماعی و آموزشهای نوین، به الگوهای متفاوتی از زندگی خانوادگی گرایش دارند. فردگرایی، ارزشگذاری بر رضایت شخصی، و تأکید بر برابری جنسیتی در برخی موارد با ارزشهای سنتی خانواده ایرانی در تعارض قرار گرفتهاند. بسیاری از جوانان امروزی خواهان رابطهای مبتنی بر گفتوگو، همراهی و برابری هستند؛ در حالیکه بخشهایی از جامعه هنوز بر نقشهای جنسیتی سنتی (مرد نانآور، زن خانهدار) اصرار دارند. این شکاف نسلی و ارزشی گاه به تعارض درونخانوادگی منجر میشود. والدینی که با زبان و خواستههای فرزندانشان بیگانهاند، در برقراری ارتباط مؤثر دچار مشکل میشوند.
۳. افزایش طلاق و اشکال نوین خانواده: افزایش نرخ طلاق یکی از بارزترین نشانههای بحرانی شدن نهاد خانواده در ایران است. به گفته سخنگوی سازمان ثبت احوال در سال ۱۴۰۲، در مقابل هر ۱۰۰ ازدواج، بیش از ۳۲ طلاق به ثبت رسیده است. طلاق نهتنها فروپاشی یک خانواده، بلکه آغاز مجموعهای از آسیبها برای زنان، مردان و بهویژه کودکان است. در این میان، خانوادههای تکوالد، خانوادههای بازترکیبشده و زوجهای در رابطه بدون ازدواج رسمی نیز رو به افزایش هستند. این اشکال جدید خانواده نیازمند سیاستگذاری و توجه جدیاند، چرا که نظام حقوقی و اجتماعی ایران همچنان بر الگوی کلاسیک خانواده متأهل تکیه دارد.
۴. چالش فرزندآوری و کاهش جمعیت: با نرخ باروری زیر حد جایگزینی (۲.۱ فرزند به ازای هر زن)، جمعیت ایران با روندی هشداردهنده رو به سالمندی میرود. طبق آمار مرکز پژوهشهای مجلس، نرخ باروری در سال ۱۴۰۲ به حدود ۱.۶ رسیده که پایینترین میزان در تاریخ معاصر ایران است. این روند حاصل ترکیبی از عوامل اقتصادی، فرهنگی و روانی است: نگرانی از آینده فرزندان، دشواری تأمین هزینههای آموزش و بهداشت، تغییر نگرش نسبت به مادر شدن و اولویت دادن به پیشرفت فردی. علیرغم تبلیغات رسانهای و سیاستهای تشویقی اخیر، به نظر میرسد اعتماد عمومی برای پذیرش مسئولیت فرزندآوری هنوز شکل نگرفته است.
ظرفیتها و فرصتها برای احیای خانواده
۱. سرمایه اجتماعی درونی خانواده: با وجود مشکلات، خانواده در ایران همچنان از پیوستگی عاطفی و نقش حمایتی بالایی برخوردار است. در بحرانهای اقتصادی، بیکاری یا بیماری، خانواده نخستین نهاد پشتیبان فرد باقی میماند. همچنین بسیاری از مناسبات تربیتی و اخلاقی هنوز در دل خانوادهها حفظ شدهاند. این سرمایه اجتماعی اگر با برنامهریزیهای فرهنگی و اجتماعی همراه شود، میتواند بنیان نهاد خانواده را تقویت کند.
۲. نهادهای دینی و سنتی با قابلیت بازتفسیر: برخلاف تصور عمومی، نهادهای سنتی مذهبی میتوانند در تقویت خانوادههای نوین نقشآفرین باشند؛ به شرط آنکه از قرائتی سختگیرانه فاصله بگیرند و مفاهیمی چون مهر، عدالت، احترام متقابل و مسئولیتپذیری را محور قرار دهند. ظرفیتهای فقه اجتماعی، مشاورههای دینی، خطبههای نماز جمعه و رسانههای مذهبی در این راستا بسیار قابل توجه است.
۳. فضای مجازی بهمثابه فرصت (در کنار تهدید): هرچند فضای مجازی گاه به عنوان تهدیدی برای روابط خانوادگی معرفی میشود، اما در صورت استفاده هوشمندانه میتواند فرصتی برای آموزش مهارتهای زندگی، گفتوگوی بیننسلی، ترویج الگوهای موفق زندگی خانوادگی و مشاوره باشد. تولید محتوای حرفهای و بومی درباره رابطه زوجین، تربیت فرزند، اقتصاد خانواده و سلامت روان در این فضا میتواند بسیار اثربخش باشد.
۴. آموزش و مهارتافزایی پیش از ازدواج: یکی از خلأهای جدی در سیاستگذاری اجتماعی، فقدان آموزش رسمی درباره زندگی خانوادگی است. بسیاری از زوجها بدون شناخت کافی از یکدیگر و بدون آشنایی با مهارتهای ارتباطی، حل تعارض، اقتصاد خانواده و مسئولیتپذیری وارد زندگی مشترک میشوند. گسترش کارگاههای مشاوره، آموزشهای پیش از ازدواج و حتی افزودن مباحث خانواده در برنامه درسی مدارس و دانشگاهها از الزامات احیای نهاد خانواده است.
جمعبندی و نتیجهگیری
روز جهانی خانواده، فرصتی است برای تأمل درباره آینده این نهاد بنیادین در جامعه ایران. خانواده ایرانی در آستانه تحولات اساسی قرار دارد: از یکسو با چالشهای اقتصادی، ارزشی، روانی و نهادی مواجه است و از سوی دیگر هنوز از ظرفیتهای فرهنگی، عاطفی و اجتماعی عظیمی برخوردار است که میتواند آن را احیا کند. سیاستگذاران، نهادهای فرهنگی، رسانهها و حتی خود خانوادهها باید در کنار یکدیگر برای بازتعریف، توانمندسازی و حمایت از خانواده تلاش کنند. بدون خانوادهای سالم و پویا، هیچ جامعهای توان پایداری و پیشرفت نخواهد داشت. در این مسیر، برخی راهکارهای عملی برای تقویت نهاد خانواده در ایران قابل طرح و پیشنهاد هستند.
۱. تدوین سیاست جامع خانوادهمحور در سطح ملی، با رویکرد بینبخشی میان نهادهای اقتصادی، آموزشی، بهداشتی و فرهنگی.
۲. ایجاد بستههای حمایتی واقعی برای ازدواج جوانان شامل مسکن، تسهیلات اشتغال، معافیت مالیاتی و حمایت از مادران شاغل.
۳. بازنگری در قوانین طلاق و حضانت فرزندان با هدف کاهش آسیبهای پس از فروپاشی خانواده.
۴. توسعه خدمات مشاوره رایگان و در دسترس در مدارس، دانشگاهها، مراکز بهداشت و فضای مجازی.
۵. افزایش مشارکت مردان در مسئولیتهای خانوادگی با رویکرد توانمندسازی فرهنگی و تسهیل قانونی.
۶. مبارزه با فقر و نابرابری به عنوان عامل ساختاری تهدیدکننده خانواده.