نورنیوز-گروه اجتماعی: سه مدیر ارشد، همزمان از صدای پای هولناک یک چالش جدی برای ایران سخن گفتهاند که میتواند پایههای امنیت ملی را تهدید کند. این چالش بزرگ، نه حمله نظامی به کشور است و نه به موضوعات هستهای ربط دارد. چالش خطرناک، تحولاتی است که در موضوع جمعیت ایران در حال رخ دادن است. مرضیه وحید دستجردی،دبیر کمیته ملی جمعیت، یدالله قائم پناه، معاون اجرایی رئیسجمهور، و عبدالحسین خسروپناه،دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، آمار منتشرشده درباره کاهش نرخ جمعیت را تصدیق کرده و جزئیات تکان دهندهای از آن را بازگو کردهاند.
در این آمار آمده است که نرخ زاد و ولد در سال 1403 در کشور، نسبت به سال قبل نزدیک به 7 و نیم درصد کاهش یافته و به زیر یک میلیون تولد رسیده است. 77 درصد زوجینی که در سنین باروری هستند اعلام کرده اند که تمایلی به فرزندآوری ندارند. نرخ باروری کل به ۱.۴۴ کاهش یافته است؛ نرخی که برای حفظ تعادل جمعیت باید حداقل ۲.۱ باشد. اکنون ۱۰.۴ درصد جمعیت کشور را سالمندان تشکیل میدهند که در ۲۵ سال آینده میزان سالمندی به ۲۶.۵ درصد خواهد رسید و در آن زمان به سالمندترین کشور منطقه تبدیل خواهیم شد.
تصویر کلان جمعیت ایران: از انفجار تا افول
این آمار نگرانکننده بیش از هر چیز از این حکایت دارد که سیاستهای جمعیتی ایران ظرف چند دههی اخیر، ناکافی و ناکارآمد بوده و روند شتابان پیری جمعیت در ایران هنوز به شکل معناداری مهار نشده است. به این ترتیب، به نظر میرسد برای پیشگیری از تشدید مخاطرات ناشی از کاهش جمعیت، بازبینی و بازنگری در سیاستهای جمعیتی کشور، ضرورت دارد.
مسئله کاهش نرخ رشد جمعیت در ایران طی دو دهه اخیر به یکی از چالشهای راهبردی کشور تبدیل شده است. در حالی که در دهه ۱۳۶۰ ایران یکی از بالاترین نرخهای رشد جمعیت در جهان را داشت، از اوایل دهه ۱۳۹۰ روند نزولی جمعیت آغاز شد و طبق آمارهای رسمی، نرخ باروری اکنون به کمتر از ۱.۷ فرزند به ازای هر زن رسیده است. اگر این روند ادامه یابد، ساختار جمعیتی ایران با سرعتی چشمگیر به سمت پیری جمعیت حرکت خواهد کرد و به زودی ایران را با بحرانهای چندوجهی اجتماعی، اقتصادی و امنیتی مواجه خواهد کرد. کاهش جمعیت، تنها یک مسأله اجتماعی یا اقتصادی نیست، بلکه تهدیدی بنیادین برای امنیت ملی ایران محسوب میشود.
بر اساس دادههای مرکز آمار ایران و سازمان ثبت احوال، نرخ باروری کل در سال ۱۳۶۵ حدود ۶.۵ فرزند به ازای هر زن بود. در دهه ۷۰ با سیاستهای کنترل جمعیت، این نرخ به شدت کاهش یافت. در سال ۱۳۹۵ نرخ باروری به حدود ۲.۰ و در سال ۱۴۰۰ به ۱.۶ کاهش یافت. این درحالی است که نرخ جایگزینی جمعیت، عدد ۲.۱ فرزند به ازای هر زن است؛ یعنی ایران هماکنون زیر سطح جایگزینی قرار دارد.
با ادامه روند فعلی، جمعیت ایران به سرعت به سمت پیری میرود. تا سال ۱۴۲۰ حدود ۳۰ درصد جمعیت ایران را سالمندان بالای ۶۰ سال تشکیل خواهند داد. و در سال ۱۴۳۰ نسبت جمعیت سالمند به جوان در ایران از کشورهای اروپایی پیشی خواهد گرفت.
جمعیت، پایهی امنیت
امنیت ملی مفهومی چندبُعدی است که فراتر از امنیت نظامی، به امنیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی نیز میپردازد. کاهش جمعیت از طریق بر هم زدن تعادلهای جمعیتی و اقتصادی، زیرساختهای ملی را با تهدید مواجه میکند.
الف. امنیت اقتصادی
کاهش جمعیت، به ویژه کاهش جمعیت فعال، در وهلهی نخست بر تولید ناخالص داخلی، درآمد سرانه، و پایداری نظامهای بازنشستگی تأثیر منفی دارد.
- کاهش نیروی کار: با خروج تدریجی نسل دهه ۶۰ از بازار کار و کاهش ورودی نسل جوان، بازار کار با کمبود نیروی انسانی مواجه میشود.
- افزایش بار وابستگی: نسبت جمعیت غیرفعال (کودکان و سالمندان) به جمعیت فعال افزایش یافته و فشار مالی بر دولتها برای پرداخت حقوق بازنشستگان و خدمات به سالمندان بیشتر میشود.
- رشد اقتصادی کند: کشورهای دارای جمعیت جوانتر نرخ رشد اقتصادی بالاتری دارند؛ کاهش جمعیت میتواند توان رقابتی ایران در اقتصاد جهانی را کاهش دهد.
ب. امنیت اجتماعی
پیامدهای اجتماعی کاهش جمعیت نیز جدی و چندلایه است:
- فروپاشی شبکههای خانوادگی: کاهش فرزندآوری منجر به خانوادههای کوچکتر و گسستهتر میشود؛ در نبود فرزندان، مراقبت از سالمندان به چالش جدی تبدیل خواهد شد.
- تنهایی و آسیبهای روانی: افزایش سالمندان تنها و کاهش ارتباطات اجتماعی میتواند نرخ افسردگی، خودکشی و اختلالات روانی را افزایش دهد.
- نابرابری منطقهای: استانهای مرزی کشور نظیر سیستانوبلوچستان نرخ باروری بالاتری دارند در حالیکه مراکز صنعتی کشور کاهش بیشتری داشتهاند. این نابرابری میتواند به شکافهای اجتماعی و تبعیض منطقهای دامن بزند.
ج. امنیت دفاعی و راهبردی
جمعیت نقش مهمی در توان دفاعی و بازدارندگی کشورها دارد:
- توان بسیج مردمی: یکی از پایههای دفاع ملی ایران، توان بسیج عمومی در زمان بحران است. کاهش جوانان این توان را کاهش خواهد داد.
- تأثیر بر نیروی نظامی: ارتشها نیازمند ورودی مستمر جوان هستند. جمعیت پیر توان کمتری برای آموزش، پایداری و انعطافپذیری در شرایط جنگی دارد.
- تغییرات ژئوپلتیکی منطقهای: همزمان با کاهش جمعیت ایران، کشورهای همسایه نظیر پاکستان و افغانستان از رشد جمعیتی بالایی برخوردارند که میتواند توازن جمعیتی و مهاجرتی را به ضرر ایران تغییر دهد.
د. امنیت فرهنگی و هویتی
یکی از ابعاد کمتر مورد توجه، تأثیر کاهش جمعیت بر هویت فرهنگی و تداوم تاریخی ملت است:
- فراموشی زبان و میراث فرهنگی: با کاهش جمعیت بومی و مهاجرتهای جایگزین، خطر تضعیف زبانها و سنتهای محلی افزایش مییابد.
- فروپاشی سرمایه اجتماعی: جمعیت جوان نقش کلیدی در تولید نوآوری، انرژی اجتماعی و حرکتهای فرهنگی دارد؛ بدون آن جامعه به سمت رکود فرهنگی میرود.
راهبردهایی برای مقابله با تهدید کاهش جمعیت
برای جلوگیری از تبدیل روند جمعیتی به بحران امنیت ملی، سیاستهایی جامع و چندبُعدی ضروری است.
1. تقویت سیاستهای تشویقی فرزندآوری
پرداخت یارانههای نقدی قابل توجه برای تولد فرزندان دوم و سوم.
تأمین مسکن، وامهای بلندمدت و معافیتهای مالیاتی برای خانوادههای پرجمعیت.
اولویت در استخدام و ارتقاء شغلی برای مادران شاغل.
2. اصلاح سیاستهای اشتغال زنان و مردان
توازن میان کار و زندگی برای زنان با فراهم کردن فرصتهای دورکاری و مرخصیهای منعطف.
تشویق پدران به مشارکت در تربیت کودک از طریق مرخصیهای پدری.
3. بازتعریف فرهنگ فرزندآوری
استفاده از رسانه ملی، سینما و آموزش و پرورش برای تبلیغ ارزش خانواده و چندفرزندی.
مقابله با جریانهای فرهنگی ضدخانواده و سبک زندگی فردگرایان
4. توسعه خدمات مراقبتی و آموزشی برای کودکان
ایجاد مهدکودکهای دولتی ارزان و در دسترس.
تضمین کیفیت آموزش پیشدبستانی برای کودکان، حتی در مناطق محروم.
5. کنترل مهاجرت معکوس نخبگان
ایجاد انگیزه برای بازگشت مهاجران تحصیلکرده از طریق حمایت از طرحهای فناورانه.
جلوگیری از فرسایش جمعیت جوان نخبه که سرمایه راهبردی ملی محسوب میشوند.
درسآموزی از تجربیات ناموفق
کاهش جمعیت و پیری ساختار جمعیتی، پدیدهای است که اگر بدون مداخله جدی ادامه یابد، میتواند ایران را در دهههای آتی با تهدیدات جدی در ابعاد مختلف امنیت ملی مواجه سازد؛ از رکود اقتصادی و فروپاشی اجتماعی گرفته تا تضعیف توان دفاعی و از دست رفتن پویایی فرهنگی. مقابله با این روند نیازمند رویکردی فرابخشی، آیندهنگرانه و با اراده سیاسی قوی است. ایران در دهه پیش رو باید میان پذیرش انفعال در برابر کاهش جمعیت یا طراحی راهبردی جامع برای احیای آن یکی را انتخاب کند؛ انتخابی که بر آینده کشور تأثیر تعیینکننده خواهد گذاشت.
در این مسیر، درس گرفتن از تجربیات ناکارآمد پیشین، ضرورت دارد. سیاستهای شتابزده که میکوشیدند با تمرکز بر رویکردهای تشویق مادی، نرخ فرزندآوری را بهبود ببخشند، اکنون در رسیدن به مقصود و هدف خود ناتوان ماندهاند. به گفته مرضیه وحید دستجردی، اکثریت پاسخگویانی که در یک پیمایش اجتماعی حضور پیدا کردند، درباره علت عدم تمایل به فرزندآوری اظهار کردند که نگران تأمین آینده فرزندان هستند. مشکلات اقتصادی، نبود درآمد کافی، نداشتن مسکن و فضای مناسب، از دلایل اصلی این عدم تمایل عنوان شده است.
به این ترتیب بیش از هرچیز، بهبود شرایط اقتصادی و معیشتی به ایجاد احساس امنیت روانی در شهروندان منجر خواهد شد و این وضعیت، مناسب ترین زمینه برای تصمیم به فرزندآوری در میان زوج هاست. در غیاب چنین بهبودی، هرگونه سندسازی و سندبازی برای رشد جمعیت، به یک تفنن روشنفکرانه یا بوروکراتیک شباهت پیدا خواهد کرد.