نورنیوز-گروه سیاسی: دفتر سلطانی عمان از سفر دوروزۀ دکتر مسعود پزشکیان به مسقط خبر داده است. این سفر قرار است از امروز آغاز شود. دیپلماتهای ایرانی مقصود سفر آقای پزشکیان به پادشاهی عمان را ارتقاء روابط دوجانبه و گسترش همکاریهای اقتصادی بین دو کشور اعلام کردهاند اما روشن است که بررسی طرح پیشنهادی عمان برای کمک به پیشرفت مذاکرات ایران و آمریکا، موضوع محوری مذاکرات آقای پزشکیان با مقامهای بلندپایۀ عمانی خواهد بود.
پس از اعلام آمادگی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا برای مذاکره با جمهوری اسلامی بر سر مناقشۀ هستهای، طرف ایرانی پادشاهی عمان را به عنوان «میانجی» مذاکرات معرفی کرد که مورد قبول دولت آمریکا قرار گرفت. تهران و واشنگتن از 23 فروردین تاکنون پنچ دور مذاکره در مسقط و رم برگزار کردهاند که در همۀ آنها عمان به عنوان «واسط» نقش بازی کرده است.
جمهوری اسلامی مذاکره با آمریکا را «غیرمستقیم» میداند و در هر دور از مذاکرات، پیامهای خود را از طریق بدربوسعیدی وزیر خارجۀ عمان به مذاکرهکنندگان آمریکایی منتقل میکند. در مقابل، مقامهای آمریکایی مذاکره با ایران را ترکیبی از مستقیم و غیرمستفیم میدانند و نقش واسطهگری عمان را نیز انکار نمیکنند.
در پی هر دور از مذاکرات پنجگانۀ گذشته، وزارت خارجۀ ایران مذاکرات را «سازنده»، «صریح»، «حرفهای» و گاه «سخت» توصیف کرده و سران کاخ سفید بخصوص شخص دونالد ترامپ هم به نوبۀ خود از «پیشرفت» یا «پیشرفت بسیار خوب» در مذاکرات خبر دادهاند.
با این همه، پس از پنجمین دور مذاکرات ایران و آمریکا در رم، وزیر خارجۀ عمان مذاکرات دو طرف را «همراه با مقداری پیشرفت» و «بدون نتیجهگیری نهایی» قلمداد کرد و «روشن شدن مسائل باقیمانده» را به روزهای آینده واگذارد. همزمان، عباس عراقچی، وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی از «ایدههای وزیر خارجۀ عمان» سخن به میان آورد که بناست در تهران و واشنگتن مورد بررسی کارشناسی قرار گیرند.
از فحوای سخنان مقامهای ایرانی و عمانی آشکار است که مذاکرات ایران و آمریکا با موانعی جدی روبهرو شده است و پادشاهی عمان با طرح پیشنهادهایی میکوشد تا مواضع دو طرف را به هم نزدیک کند. بااین حساب، دستور اصلی مذاکرات آقای پزشکیان با سلطان هیثم پادشاه عمان و دیگر مقامهای آن کشور قاعدتاً نباید چیزی جز بحث و گفتوگو دربارۀ «ایدهها» و یا «طرح پیشنهادی» بوسعیدی برای کمک به عبور مذاکرات ایران و آمریکا از موانع موجود باشد.
در حقیقت، پس از خوشبینیهای اولیه دربارۀ روند مذاکرات ایران و آمریکا، نوعی بدبینی در بین ناظران سیاسی در این باره حکفرما شده است. روند بدبینی از زمانی آغاز شد که استیو ویتکاف مذاکرهکنندۀ آمریکایی پذیرش «هر سطح از غنیسازی اورانیوم در خاک ایران» را «خط قرمز بسیار بسیار روشن» دولت ترامپ در مواجهه با ایران دانست و تأکید کرد که کشورش حتی با «غنیسازی یکدرصدی» در ایران کنار نخواهد آمد.
واکنش به سخنان ویتکاف در تهران شدید و قاطع بود. مقامهای جمهوری اسلامی غنیسازی اورانیوم را «حق مذاکرهناپذیر» ایران دانستند و با لحنی قاطع بر استمرار غنیسازی تأکید کردند.
بدین ترتیب، روشن است که موضع غنیسازی اورانیوم به صورت جدیترین مشکل و مانع در مذاکرات بین ایران و آمریکا درآمده است و عمانیها تلاش میکنند تا با طرح ایدهها و پیشنهادهایی راهی برای عبور از این مانع پیدا کنند. چه ایده و پیشنهادی اما برای پل زدن بین مواضع متضاد دو طرف بر سر این موضوع قابل تصور است؟
تاکنون هیچ خبر و گزارش رسمی دربارۀ ایده و پیشنهاد وزیر خارجۀ عمان انتشار نیافته است. فقط برخی کارشناسان و رسانهها، حدس زدهاند که ممکن است پای یک «توافق موقت» و یا «تشکیل کنسرسیوم» در میان باشد.
توافق موقت میتواند «تعلیق غنیسازی» از سوی ایران در مقابل برخی معافیتهای تحریمی از طرف آمریکا را در یک دورۀ مشخص دربرگیرد. چنین توافقی گرچه فرصت کافی برای ادامۀ مذاکرات و شانس دستیابی به توافق دائمی در اختیار دو طرف قرار میدهد، اما به نظر میرسد که وضعیت داخلی آمریکا و ایران اجازۀ آن را نمیدهد.
معافیتهای تحریمی گره بزرگی از پای اقتصاد ایران باز نمیکند و حامیان اسرائیل در ایالات متحده نیز هرگونه استمرار مذاکرات را به معنای منقضی شدن تاریخ فعال شدن مکانیسم ماشه و «بستن دست اسرائیل» برای حملۀ ادعایی علیه تأسیسات اتمی ایران تلقی میکنند و با آن موافق نیستند.
تشکیل کنسرسیوم غنیسازی نیز ظاهراً جاذبۀ خود را برای طرفهای ماجرا از دست داده است چراکه اختلاف بر سر محل استقرار آن، مشابه اختلاف بر سر اصل به رسمیت شناختن حق غنیسازی ایران است.
با این حساب، مقامهای عمانی مسئولیت بسیار دشواری به جان خریدهاند و ایدهای که همزمان ایران و آمریکا و سایر کشورهای دخیل در این ماجرا را راضی کند، دور از ذهن به نظر میرسد.
با این همه، آنچه داستان را قدری عجیب و گیجکننده میکند، اعلام نظرهای دونالد ترامپ پس از برگزاری هر دور از مذاکرات است. ترامپ معمولاً پس از هر دور مذاکره، آن را همراه با پیشرفت و «بسیار خوب» توصیف کرده است!
درحالیکه یک ناظر بیطرف از مواضع رسمی دو طرفِ مذاکره، قرینهای برای خوشبینی و یا پیشرفت مذاکرات به دست نمیآورد، سخن ترامپ چه معنایی دارد؟ آیا «زبان خصوصی» او مشکلآفرین شده است؟ یا پشت پرده و دور از نگاه ناظران اتفاقات خاصی در حال رقم خوردن است؟ یا اینکه حرکت به سمت بنبست مذاکرات را هم نوعی «پیشرفت» به حساب میآورد؟ و یا نیمکاسهای زیر کاسه است تا در کنار ادامۀ مذاکرات، «نقشههای جایگزین» پخته و آماده شود؟
ظاهراً تیم ترامپ به تأسی از آموزههای فلسفی لئو اشتراوس و ملهم از افلاطون «سیاست» را به صورتی گمراهکننده دنبال میکنند!