نورنیوز ـ گروه بینالملل: سیدمحمدکاظم سجادپور در یادداشتی نوشت: «در روزهای ۳۰ ماه مه تا اول ژوئن ۲۰۲۵ (۹ تا ۱۱ خرداد ۱۴۰۴)، بیست و دومین اجلاس شانگرلا در سنگاپور، با حضور ۴۰ وزیر دفاع، ۲۰ فرمانده ستاد مشترک و شمار قابل توجهی از مقامات سیاسی، منجمله مکرون، رئیس جمهوری فرانسه، انور ابراهیم نخستوزیر مالزی و پتهگسس، وزیر دفاع ایالات متحده برگزار شد. بهطور کلی در این کنفرانس نظامی و امنیتی، نمایندگانی از ۴۷ کشور از آنچه که به نام منطقه هندوپاسفیک خوانده میشود و همچنین رهبران اروپائی شرکت داشتند. نطق وزیر دفاع آمریکا، در این اجلاس، از نظر استراتژیک، چارچوب فکری، عملیاتی دولت آمریکا در قبال چین را روشن ساخت و با سروصدای قابل ملاحظهای روبرو گشت. این اجلاس که میتوان آن را «داووس نظامی» یاد کرد، بیتردید یکی از مراکز و محافلی است که منعکسکننده «نبض استراتژیک جهان» میباشند و لذا ابر گفتمانهای استراتژیک بینالمللی به صور مختلف در آن مطرح میشوند. با توجه به این روزنه، پرسشی قابل ملاحظه به ذهن متبادر میگردد و آن اینکه اجلاس شانگرلا و بحثهای محتوایی آن را چگونه میتوان مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار داد؟
در پاسخ باید «ماهیت اجلاس شانگرلا»، «طبیعت و چگونگی گفتمانهای مطرح در آن» و «برجستهترین جهت مباحث استراتژیک آن اجلاس» را مورد مداقه قرار داد. درخصوص ماهیت اجلاس باید گفت که برگزارکننده اجلاس شانگرلا، موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک موسوم بهIISS میباشد. این موسسه که قالب و ظاهر غیردولتی دارد، در کنار موسسه بینالمللی مطالعات صلح استکهلم موسوم بهSIPRI، عمدهترین نهادهای تولید دادههای استراتژیک، پرورش گفتمانهای استراتژیک و فراهم کننده ارتباطات استراتژیک میباشند. موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک، با سابقهای بیش از شش دهه فعالیت، بخشی از نظام استراتژیک غرب بوده و علاوه بر انتشار دادهها و تحلیلهای نظامی، سالانه چندین اجلاس برگزار میکند که از جمله آنها میتوان به اجلاس نظامی ورشو، اجلاس امنیتی منامه و اجلاس شانگرلا اشاره کرد. اجلاس شانگرلا در ۲۰۰۲ راهاندازی شد و علاوه بر موسسه مزبور، نقش دولت سنگاپور در برگزاری آن قابل توجه است.
حضور مقامات عالیرتبه بینالمللی، عمدتاً با طراحی و پیگیری دولت سنگاپور و شخص نخستوزیر آن کشور امکانپذیر میشود. هرچند که کنفرانس ماهیت بینالمللی دارد اما تمرکز آن بر حوزه مسائل نظامی و استراتژیک شرق آسیاست. سخنرانیها و موضعگیریها در این اجلاس غیررسمی و غیردیپلماتیک، بازتابی از گرایشهای استراتژیک کلان در سطح جهانی بهطور عام و شرق آسیا به طور خاص میباشد. به یک تعبیر، رسمیترین و جدیترین حرفهای استراتژیک در اجلاس غیررسمی مطرح میگردد.در زمینه، طبیعت و چگونگی بحثهای اجلاس بیستودوم شانگرلا، باید گفت طیف گستردهای از مباحث استراتژیک دنیا، از نوآوریهای صنعتی در امور نظامی گرفته تا ائتلافهای استراتژیک در گوشه و کنار جهان، در جلسههای مختلف آن اجلاس مورد بحث و بررسی قرار گرفت. تحلیل محتوای سخنرانیهای مقامات رسمی و غیررسمی در اجلاس شانگرلا روشن میکند که دغدغههای استراتژیک بازیگران، به هیچ وجه از خاستگاه اجماعی و مشترک برنمیخیزد. سخنرانی ماکرون که میتوان از آن به عنوان دایرۀالمعارف چالشهای استراتژیک اروپا یاد کرد، به گستره فراوانی از موضوعات استراتژیک میپردازد که البته از همه آنها برجستهتر موضوع اوکراین و چگونگی مدیریت پدیده روسیههای اروپاست. و جالب آنکه در سخنرانی پتهگسس، وزیر دفاع آمریکا، حتی یک مرتبه به روسیه و اوکراین پرداخته نمیشود.
سخنرانی انور ابراهیم، نخستوزیر مالزی، عمدتاً به آسهآن و دستاوردها و نقش آن تأکید میکند. مخصوصاً اشاره به این نکته که مالزی برگزارکننده چهلوششمین اجلاس سران آسهآن بوده، پرداخته شده است. شاید بتوان گفت این تحلیل محتوی نشان میدهد که ابر چالشهای استراتژیک بینالمللی، متعدد و رنگارنگ است ولی اجماعی درخصوص همه آنها بین کنشگران وجود ندارد. این به معنای نبودن مخرج مشترک بین آنها نباید تلقی گردد. اما دغدغههای استراتژیک در بین کنشگران یکدست نیست.در عین حال باید گفت موضوع استراتژیک فراگیر، چین بهطور عام و روابط آمریکا و چین بهطور خاص، مخصوصاً در دور دوم ترامپ است. جهت اصلی کنفرانس شانگرلا و بحثهای استراتژیک حول چگونگی ارزیابیهای موجود پیرامون چین میچرخد و جالب آنکه در این زمینه، موضعگیری ماکرون، انور ابراهیم و پتهگسس، ماهیتاً متفاوت و از ساختار ادراکی و شناختی ناهمسویی برخوردار است. اما بیش از همه، ابر گفتمان استراتژیک، آمریکا درخصوص چین، در این اجلاس و مخصوصاً در سخنرانی وزیر دفاع ایالات متحده، برجسته است. نطق او، علیرغم تعارفات اولیه در مورد چین، منجمله ستایش مردم و فرهنگ چین، عمیقاً ضد چینی است و نشانگر آن است که تمرکز اصلی استراتژیک آمریکا بر مهار چین، مخصوصاً مهار نظامی و استراتژیک آن کشور در منطقه موسوم به هندوپاسفیک است. وزیر دفاع آمریکا، ضمن انتقاد شدید به دولتهای پیشین آن کشور در دورههای اوباما و بایدن و حتی بوش پسر، سیاست تغییر رژیمها و دولتسازی واشنگتن در خاورمیانه، بر تمایلات هژمونیک چین، به عنوان اصلیترین موضوع تمرکز میکند. او گزارشی از اقداماتی که در چند ماه گذشته، ایالات متحده در مناطق پیرامونی چین انجام داده ارائه میکند که نشانگر جدیت آمریکا بر مهار چین است.
گفتنی است که معمولاً وزیر دفاع چین، در اجلاسهای پیشین شانگرلا شرکت میکرد و در حاشیه با همتای آمریکایی خود ملاقاتی برگزار میکرد، اما در این اجلاس، بالاترین مقام چینی، معاون دانشگاه دفاع چین بود و البته چین حرفهای وزیر دفاع آمریکا را مورد انتقاد قرار داد. هرچه هست در شرق آسیا و پهنای هندوپاسفیک، محور چین و آمریکا، موضوعی جدی خواهد بود.»