نورنیوز- گروه سیاسی: کمتر کسی است که تردید داشته باشد مواجهه ایران با رقبای غربی خصوصا آمریکا و اروپا اکنون به حادترین و بغرنجترین وضعیت ممکن رسیده و پیچیدگی موقعیت سیاسی، در بالاترین سطح است. تجربه جنگ 12 روزه نشان داد که پروندهی هستهای ایران، از مسیرهای قهرآمیز و تجاوزکارانه به سرانجامی دلخواه برای بلوک غرب نخواهد رسید. این تجربه عملاً نشان داد که راهبرد نظامی علیه ایران، کمترین تأثیر را دارد چراکه از سویی با پاسخ قاطع ایران مواجه میشود؛ و ثانیاً انسجام و وحدت ملی ایرانیان را تقویت میکند و موج حمایتهای مردمی از تنبیه متجاوز را برمیانگیزد. هرچند سیاستمداران واشنگتن، رویکردهای یکجانبه و زورگویانه خود در باب موضوع غنی سازی ایران را مدام تکرار میکنند اما بعید است این واقعیت را نفهمیده باشند که با اهرم فشار نظامی قادر به تغییر سیاستهای اصولی تهران نیستند.
صدای دیپلماسی تقویت میشود
با اینهمه صداهایی که از زبان دولتمردان و سیاستمداران و دیپلماتهای ارشد ایران در موضوع پرونده هستهای به گوش میرسد، پیامی روشن و امیدوارانه برای رسیدن به یک تفاهم قابل اتکا در این زمینه مخابره میکند. از سویی مسعود پزشکیان در سخنانی، به اهمیت و حتی ضرورت گفتو گو در موضوع هستهای با طرفهای غربی سخن میگوید و البته زیرکانه یادآوری میکند که هیچ اقدام و حرکتی را بدون هماهنگی یا رضایت مقام معظم رهبری انجام نمیدهد. این تأکید میتواند به گونهای تفسیر شود که تمایل ایران به پیگیری مذاکرات، از حمایت و تأیید عالیترین سطوح حاکمیتی برخوردار است. همزمان، محمدرضا عارف، معاون اول رئیس جمهور هم از عزم دولت برای استفاده از دیپلماسی حداکثری در پرونده هستهای سخن میگوید. از سوی دیگر، مجید تختروانچی، به عنوان یکی از ارکان مذاکرهکننده ایران در گفتوگو با غرب هم، پیام آمادگی ایران برای تعامل را به جهان مخابره میکند.
در این شرایط، به نظر میرسد که دیپلماسی هستهای کشور قصد دارد دوباره و این بار با قدرتی بیشتر به میدان وارد شود. گفتوگوی مهم اخیر مجید تختروانچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه، با یکی از خبرگزاریهای بینالمللی، نشان میدهد که تهران در عین حفظ خطوط قرمز برنامه هستهای خود، حاضراست مشابه موضعی که از سال ۹۲ ودر جریان مذاکرات برجام دنبال می کرده محدودیتهای مشخص و زمانی در برنامه هسته ای خود را بپذیرد، مشروط به اینکه تحریمهای اقتصادی برداشته شود و تضمینهای لازم امنیتی دریافت گردد.
این موضعگیری به روشنی بیانگر تمایل ایران به احیای گفتمان «مذاکره برد–برد» است؛ گفتمانی که ایران از سالها پیش مطرح کرد. جهتگیری این گفتمان و راهبرد اصولی آن این است که هیچیک از طرفین به دنبال تسلیم بیقید و شرط حریف نیست و هر دو طرف، احترام به منافع متقابل و قابل تحقق را در دستور کار قرار میدهند. این استراتژی برخلاف رویکردهای سختگیرانه و قهرآمیز، که منجر به بنبست مضاعف و تشدید تنشها شده بود، نویدبخش بازگشت به دیالوگی معنادار است که در آن منافع ملی و امنیت کشور در کنار انتظارات مشروع اقتصادی و سیاسی قرار میگیرد.
قبول محدودیتها در قبال رفع تحریمها
تختروانچی به صراحت اعلام کرده است که توقف غنیسازی اورانیوم در دستور کار ایران نیست و این حق بنیادین کشور است که در چارچوب معاهدات بینالمللی از آن بهرهمند باشد. در عین حال، ایران آمادگی دارد تا با تعیین محدودیتهای زمانی و فنی مشخص، گامهایی در جهت کاهش تنش بردارد. اما شرط اصلی این است که تحریمها به شکل مرحلهای و قابل اندازهگیری لغو شوند تا منافع اقتصادی ملموس و فوری به جامعه بازگردد. این مدل مرحلهای، تجربه برجام را به عنوان درسی کلیدی مورد توجه قرار داده تا از خطاهای گذشته جلوگیری شود.
همزمان، تهران از طرف مقابل انتظار دارد تضمینهای امنیتی واقعی دریافت کند، بهگونهای که دیگر حملات و عملیات نظامی علیه تأسیسات هستهای کشور تکرار نشود. این تقاضا، ناشی از تجربه عملی در سالهای اخیر و بیاعتمادی عمیقی است که بدون رفع آن، امکان شکلگیری توافقی پایدار و قابل اتکا به شدت کاهش مییابد.
اما مهمترین چالش پیش روی این چارچوب، «کسری اعتماد» میان ایران و آمریکا و سایر طرفهای غربی است. واشنگتن باید نشان دهد که به واقعیت «برد–برد» پایبند است و قصد ندارد از مذاکرات به عنوان ابزاری برای فشار بیشتر استفاده کند. بدون این شفافیت و صداقت در نیت، دیپلماسی هستهای همچنان در نقطهای متوقف خواهد ماند که صرفاً مذاکراتی نمایشی و بدون نتایج ملموس است. از سوی دیگر، بازیگران منطقهای و فرامنطقهای نیز میتوانند نقش تعیینکنندهای در سرنوشت این گفتمان ایفا کنند؛ حمایت یا مخالفت آنها میتواند فشارها را افزایش یا فضا را برای توافق باز کند.
گفتمان «مذاکره برد–برد» فراتر از یک تاکتیک دیپلماتیک، ضرورت اجتنابناپذیر امروز ایران است؛ راهی که میتواند هزینههای اقتصادی و سیاسی تحریم را کاهش داده و مسیر توسعه پایدار و امنیت ملی را هموار سازد. سخنان مجید تختروانچی نمایانگر ارادهای مشروط اما واقعی برای مذاکره است، ولی این بار توپ در زمین طرف مقابل است که نشان دهد آیا حاضر به ورود به فرآیندی واقعی، متقابل و مبتنی بر احترام متقابل است یا نه. بدون تحقق این اراده، شطرنج هستهای ایران و غرب، همچنان میان بنبست و تنش سرگردان خواهد بود و آرزوی «توافق برد–برد» تنها به یک شعار تبدیل خواهد شد، نه به یک واقعیت عملی و پایدار.
ایران با اعلام آمادگی برای پذیرش مشروط برخی محدودیتها درباره سطح و اندازه غنیسازی، و نه اصل آن، گام نخست را در پیگیری و احیای مذاکرات برد – برد برداشته است. اکنون نوبت طرفهای غربی است که رغبت و تمایل واقعی خود را به این گفتمان نشان دهند. این واقعیت را البته نمیتوان نادیده گذاشت که ایران، به موازات اعلام آمادگی برای مذاکره در چارچوب یک دیپلماسی معقول، برای مقابله با هرگونه شرارت و اقدام تجاوزکارانه نیز آماده است.