نورنیوز- گروه بین الملل: «ما بیش از آنکه از بازداشت بترسیم، از زندگی در جهانی میترسیم که در آن نسلکشی مجاز است؛ جهانی که در آن انسانیت از میان رفته و دولتهایی که باید نماینده ملتها باشند، از زشتترین جنایات جنگی حمایت میکنند.» این جمله کوبنده از زبان گرتا تونبرگ، فعال جوان سوئدی، است که با کاروان کشتیهای کمک غذایی به سمت غزه همراه است. سخنان او بار دیگر نشان داد که وجدان فردی میتواند فراتر از مرزهای تخصص یا حوزه فعالیت سخن بگوید. تونبرگ که بیشتر با شعارهای محیطزیستی شناخته میشود، این بار بیپروا وارد عرصهای شد که بسیاری از دولتها و سازمانهای بینالمللی از آن میگریزند: نامبردن از «نسلکشی» و هشدار درباره مشروعیتزدایی از انسانیت در جهان امروز.
تقریباً همزمان با این اظهارات جسورانه، خاویر باردم، بازیگر اسپانیایی و برنده اسکار، هم در مراسم جوایز امی ۲۰۲۵ با بستن چفیه فلسطینی بر سر روی فرش قرمز حاضر شد. او نه فقط به استفاده از این نماد اکتفا نکرد، بلکه در گفتوگویی رسمی با نشریه ورایتی صراحتاً اعلام کرد: «نمیتوانم با کسی که نسلکشی را توجیه یا از آن حمایت میکند کار کنم. من امروز اینجا هستم و نسلکشی در غزه را محکوم میکنم. انجمن بینالمللی محققان نسلکشی رفتار رژیم صهیونیستی را بهروشنی مصداق نسلکشی اعلام کرده است. به همین دلیل ما خواستار محاصره تجاری و دیپلماتیک و تحریم این رژیم هستیم. فلسطین را آزاد کنید.»
چرا صدای فردی در جهان امروز چنین اثرگذار است؟
این دو موضعگیری، هر دو در بسترهایی خارج از ساختارهای سیاسی و حقوقی کلاسیک، بار دیگر حقیقتی بنیادین را آشکار ساختند: در جهان معاصر، افراد و سلبریتیها میتوانند نقشی بیبدیل و اساسی در هدایت افکار عمومی و فشار بر ساختارهای سیاسی ایفا کنند که گاهی از بیانیههای سازمانهای بینالمللی هم پرقدرتتر است. اکنون این سئوال بسیار مهم مطرح است که چرا صدای فردی مشاهیر تا این اندازه اهمیت یافته و در ذهن مخاطبان جهانی مقبول میشود. به نظر میرسد برخی عوامل در این زمینه دخیل است.
۱. صداقت و بیواسطگی پیام: سخنان تونبرگ و باردم بیپرده و روشن بود. آنها برخلاف زبان پیچیده و محتاطانه دیپلماتها، مستقیماً به قلب مسئله اشاره کردند: «نسلکشی». همین صراحت، اعتماد عمومی را برمیانگیزد. مردم وقتی میبینند که چهرهای سرشناس بدون لکنت از جنایات سخن میگوید، به او بهعنوان نمایندهای از وجدان مشترک بشریت مینگرند.
۲. قدرت رسانهای و شبکههای اجتماعی: اگر سازمان ملل در گزارشی کلمه «نسلکشی» را به کار برد، ممکن است این گزارش در میان دهها سند حقوقی دفن شود. اما وقتی باردم در فرش قرمز امی چنین میگوید، تصویرش در عرض چند ساعت میلیونها بار بازنشر میشود و به خبر اول رسانهها بدل میگردد. شبکههای اجتماعی به این صداها امکان میدهند که بدون فیلتر و واسطه به گوش مردم برسند.
۳. ایجاد همذاتپنداری انسانی: مردم جهان شاید با پاراگرافهای طولانی گزارشهای حقوقی ارتباطی برقرار نکنند، اما وقتی چهرهای محبوب یا فعال جوانی مانند تونبرگ با کلماتی ساده و عاطفی از ترس خود سخن میگوید، بهسرعت احساس میکنند که این صدا، صدای خودشان است. این قدرت همذاتپنداری است که نهادهای رسمی فاقد آناند.
۴. فراملی بودن پیامها: سازمانهای رسمی معمولاً در چارچوب دولتها و مرزها عمل میکنند. اما یک هنرمند یا فعال اجتماعی، به دلیل شهرت جهانی، مخاطبانی در سراسر قارهها دارد. سخن باردم همزمان در اروپا، آمریکا و خاورمیانه بازتاب یافت. این فراملی بودن، سلبریتیها را به بازیگرانی بیمرز در میدان افکار عمومی بدل میکند.
جایگاه «قدرت نرم فردی» در تحولات بینالمللی
مفهومی که از دل این نمونهها سر بر میآورد، چیزی است که میتوان آن را قدرت نرم فردی نامید. اگر قدرت سخت در دست دولتها و ارتشهاست و قدرت نرم در اختیار فرهنگ، ارزشها و رسانهها، امروز شاهد ظهور گونهای تازهایم: تأثیرگذاری اشخاصی که بهواسطه شهرت یا اعتبار اجتماعی میتوانند در جهتدهی به افکار عمومی جهان نقشی محوری ایفا کنند.
این قدرت نرم فردی، با ابزارهای کلاسیک قدرت سیاسی تفاوت بنیادین دارد. اولاً مشروعیت خود را نه از قراردادهای بینالمللی بلکه از اعتماد و محبوبیت عمومی میگیرد. ثانیاً در زمان و مکان محدود نمیشود؛ یک جمله در سوئد یا یک تصویر در لسآنجلس میتواند در چند ساعت به موجی جهانی بدل شود. ثالثاً این قدرت برخلاف سازوکارهای رسمی، کمتر در معرض مصالحههای سیاسی است و از «وجدان فردی» سرچشمه میگیرد.
چنین نوعی از قدرت، فرصتها و کارکردهایی خاص خود دارد. نخستین مورد آن، شکستن سکوت جهانی است. در شرایطی که بسیاری از دولتها از بهکار بردن واژه «نسلکشی» اجتناب میکنند، این صداهای فردی مرزهای سکوت را میشکنند. مورد دوم، ایجاد فشار اخلاقی است. سازمانهای سیاسی شاید تحت فشار لابیها و منافع عمل کنند، اما فشار اخلاقی که از افکار عمومی جهانی بر آنها وارد میشود، میتواند مسیر تصمیمگیری را تغییر دهد. و سومین مورد، تبدیل موضوع به گفتوگوی عمومی است. اگر باردم چفیه نمیپوشید، شاید مراسم امی اصلاً نسبتی با فلسطین پیدا نمیکرد. اما همان حرکت باعث شد که غزه در میان مخاطبان سینما و تلویزیون ـ حتی کسانی که کمتر اخبار سیاسی دنبال میکنند ـ موضوعی داغ شود.
اما خطرات و محدودیتهایی نیز متوجه چنین گونه جدیدی از قدرت است. اول اینکه ممکن است به سطحیسازی مسائل عمیق منجر شود. اگر پیامهای افراد به شعارهای کوتاه و لحظهای محدود شود، خطر آن هست که مسائل پیچیده انسانی به «سوژههای مصرفی شبکههای اجتماعی» تقلیل یابد. دومین مورد، وابستگی به شهرت و محبوبیت است. این صداها تا وقتی مؤثرند که از جایگاه نمادین سلبریتیها تغذیه کنند. اگر فردی اعتبار یا محبوبیت خود را از دست دهد، قدرت پیامش نیز کاهش مییابد. و نهایتاً سومین مورد، امکان بهرهبرداری سیاسی معکوس است. برخی دولتها یا رسانهها ممکن است چنین کنشهایی را مصادره به مطلوب کنند یا در جهت اهداف خاص خود بهکار گیرند.
بنابراین، نهادهای مدنی و رسانههای مسئولیتپذیر باید این پیامهای فردی را به گفتمانهای عمیقتر و پایدارتر تبدیل کنند. سخن تونبرگ یا حرکت باردم اگر در پیوند با فعالیتهای سازمانهای حقوق بشری، کارزارهای بینالمللی و پژوهشهای مستند قرار گیرد، میتواند از یک موج زودگذر به یک جریان تاریخی تبدیل شود.
قدرت نرم افراد در روابط بین الملل
بحران غزه نه فقط یک تراژدی انسانی، بلکه یک میدان آزمایش برای سنجش کارآمدی نظام بینالملل است. آنچه در این میدان برجسته شده، ضعف نهادهای رسمی و در مقابل، قدرت شگفتانگیز وجدانهای فردی است. در حافظه جهانی، تصاویر گرتا تونبرگ در کنار کشتیهای کمکرسان یا خاویر باردم با چفیه روی فرش قرمز، بهمراتب ماندگارتر از دهها نشست سیاسی و بیانیه رسمی خواهد بود.
این تجربه به ما میآموزد که در معماری آینده روابط بینالملل، باید قدرت نرم افراد و سلبریتیها را بهعنوان بازیگرانی جدی به رسمیت شناخت. آنان نه جایگزین نهادهای بینالمللی، بلکه مکمل و گاه محرک آنان هستند. فشار اخلاقی ناشی از صدای فردی میتواند موتور محرک سازمانهای بینالمللی و دولتها برای اقدام جدی باشد.
در جهانی که بوروکراسیهای سنگین و ملاحظات ژئوپلیتیک اغلب مانع از اقدام بهموقع میشوند، شاید تنها این وجدانهای بیدار باشند که مرزها را درمینوردند و حقیقت را بیپرده بیان میکنند. سیاست جهانی دیگر تنها در تالارهای قدرت نوشته نمیشود؛ بخشی از آن در کلمات ساده یک فعال جوان یا در حرکت نمادین یک هنرمند شکل میگیرد.