نورنیوز- گروه فرهنگی: سرانجام بعد از کشوقوسهای فراوان و گمانهزنیهای مکرر، مسافر ایران به مقصد مشهورترین رقابت سینمایی جهان مشخص شد. هیئت انتخاب نماینده سینمای ایران در اسکار 2026، با صدور اطلاعیهای، از میان پنج فیلم پیرپسر(اکتای براهنی)،زن و بچه(سعید روستایی)، زیبا صدایم کن(رسول صدرعاملی)، رها(حسام فرهمند) و علت مرگ:نامعلوم(علی زرنگار)، همین فیلم آخر را برای حضور در اسکار برگزید.
فیلمی بهتر یا کمحاشیهتر؟
انتخاب فیلم «علت مرگ نامعلوم» بهعنوان نماینده ایران در نود و هشتمین دوره جوایز اسکار، بار دیگر بحثهای داغی را میان سینماگران، منتقدان و علاقهمندان سینما برانگیخته است. بسیاری این انتخاب را نشانهای از توجه به نسل تازه فیلمسازان ایرانی میدانند، نسلی که هم با مدیوم سینما آشنایی دقیق دارد و هم زبان ایران امروز را میفهمد و هم در عین حال، افق نگاهش جهانی و انسانی است.
برخی دیگر معتقدند هیئت انتخاب برای پرهیز از حاشیههای احتمالی دیگر گزینهها – از جمله فیلم پرمناقشه «پیرپسر» – سرانجام قرعه را به نام فیلمی کمحاشیهتر زده است تا از طوفان نقدهای احتمالی در امان بماند. به زعم این منتقدان، همانطور که در سالهای گذشته نیز رایج بوده، فرآیند انتخاب فیلم نماینده ایران در اسکار هرگز صرفاً بر مبنای معیارهای سینمایی نبوده، بلکه همواره تحتتأثیر ملاحظات فرهنگی و اجتماعی قرار داشته است.
با این همه، نمیتوان نادیده گرفت که پنج فیلم پیشنهادی امسال – «پیرپسر»، «زن و بچه»، «رها»، «زیبا صدایم کن» و «علت مرگ نامعلوم» – همگی در درجات مختلف، واجد معیارهایی بودند که میتوانستند نماینده ایران باشند: پیوند با مسائل اجتماعی، برخورداری از زبان سینمایی قابل فهم برای مخاطب جهانی، و حضور در جشنوارههای معتبر. اما در نهایت، انتخاب به سمت اثری رفت که شاید از نظر ترکیب روایت، لوکیشن، و مضمون اجتماعی، ظرفیت بیشتری برای دیدهشدن در سطح بینالمللی دارد.
«علت مرگ نامعلوم»، نخستین تجربه بلند علی زرنگار در مقام کارگردان و نویسنده، در ژانر درام اجتماعی و جادهای ساخته شده است. فیلم با محوریت سفر هفت مسافر در یک ون قدیمی از شهداد به کرمان آغاز میشود؛ سفری که به مرگ مشکوک یکی از مسافران – حامل دلارهای نقد – گره میخورد. از این نقطه، فیلم در سطحی فراتر از یک معمای پلیسی یا داستانی ساده حرکت میکند و به کندوکاوی در مناسبات اخلاقی، اقتصادی و اجتماعی میرسد. هر مسافر در این مسیر نمادی از لایهای از جامعه ایران است: از طبقه فرودست تا مهاجر، از جوان بیافق تا زنی درگیر بحرانهای خانوادگی. کویر و بیابانهای ایران نیز در این میان نه صرفاً پسزمینه، بلکه کاراکتری زندهاند که حس برهوت، تنهایی و سرگردانی انسان معاصر را تداعی میکنند.
در امتداد انتخابهای قبل
این انتخاب یادآور آن است که سینما میتواند روایتی از جامعه ایران به جهان ارائه دهد؛ روایتی که نه شعاری است و نه سانتیمانتال، بلکه در دل زندگی روزمره جاری است. درست همان مسیری که سینمای ایران بارها با موفقیت پیموده است. نباید فراموش کنیم که ایران پیشتر با فیلمهایی چون «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی، توانسته دو بار اسکار بهترین فیلم بینالمللی را به دست آورد و با آثاری چون «بچههای آسمان» و «آواز گنجشکها» از مجید مجیدی، نامزد دریافت این جایزه شود. همین سابقه نشان میدهد که جهان برای شنیدن روایتهای انسانی و چندلایه از ایران آماده است.
از این منظر، هر فیلم ایرانی که به اسکار معرفی میشود، نه فقط نماینده یک کارگردان، بلکه نماد چهره فرهنگی ایران در جهان است. به همین دلیل، اهمیت دارد که فیلم منتخب توانایی گفتوگو با مخاطب جهانی را داشته باشد. «علت مرگ نامعلوم» به دلیل ساختار جادهای، روایت ساده اما عمیق، و مضمون اجتماعیاش میتواند چنین ظرفیتهایی را به نمایش بگذارد.
با این حال، نقدهایی که بر فرآیند انتخاب وارد شده را نباید دستکم گرفت. برخی معتقدند کمیته انتخاب در سالهای اخیر بیش از آنکه به معیارهای جهانی اسکار بیندیشد، به دنبال انتخاب گزینهای کمدردسر بوده است. این نگاه باعث شده گاه فرصت معرفی آثاری جسورتر و پرچالش از دست برود. تجربههای موفق پیشین – بهویژه فرهادی – نشان داده است که داوران آکادمی اسکار به دنبال فیلمهایی هستند که در عین بومی بودن، پرسشی جهانی مطرح کنند. بنابراین، برخی گفتهاند که اگرچه «علت مرگ نامعلوم» واجد ارزشهای هنری و فرهنگی قابل توجهی است، اما انتظار از هیئت انتخاب این بود که تصمیمهایش بیش از پیش بر پایه تحلیل دقیق از معیارهای رقابت بینالمللی باشد.
در نهایت باید گفت حضور در اسکار، فارغ از نتیجه نهایی، فرصتی است برای دیپلماسی فرهنگی ایران. هر فیلم ایرانی در این میدان، صدایی از جامعه ما را به جهان میرساند؛ صدایی که میتواند تصویر کلیشهای و تکبعدی ایران در رسانههای جهانی را تغییر دهد. «علت مرگ نامعلوم» اکنون حامل این صداست. اینکه آیا میتواند همچون آثار فرهادی و مجیدی به موفقیتی جهانی دست یابد، پرسشی است که پاسخ آن در ماههای آینده روشن خواهد شد. اما همین انتخاب نیز یادآور یک حقیقت اساسی است: اسکار فقط یک رقابت سینمایی نیست، میدان دیپلماسی فرهنگی ملتهاست.