نورنیوز- گروه سیاسی: در آستانه ششم مهر و موعد بازگشت احتمالی تحریمهای شورای امنیت علیه ایران، شایعات درباره تماس میان نمایندگان ایران و آمریکا منتشر شده است. گرچه این خبرها هنوز بهطور رسمی از سوی دو طرف تأیید نشده، اما حتی بهعنوان گمانهزنی رسانهای هم معنا و اهمیت خاصی دارد: ایران همچنان مذاکره را بهعنوان راهحل نخست ترجیح میدهد.
روششناسی دیپلماسی هستهای تهران، به طور مشخص در یکسال اخیربر پایه مذاکره، تعامل، و اعتمادسازی مبتنی بوده است. آخرین حلقه از این زنجیره را وزیر امور خارجه ایران با رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در مصر رقم زد. عراقچی علاوه بر این، مذاکرات سازندهای با کایا کالاس،کمیسر ارشد امور خارجه اتحادیه اروپا داشت. با این حال فرانسه و بریتانیا به همراه آمریکا، در موضعی متناقض به قطعنامه تمدید لغو تحریم ها علیه ایران رأی منفی دادند تا بار دیگر ثابت کنند که در پیشبرد راهبرد دیپلماسی، از ثبات رأی برخوردار نیستند. به خلاف آنها صدای رسمی و غالب ایران، پایبندی به مذاکره و گفت و گوست.
با این حال، فضای داخلی و منطقهای خالی از صداهای متفاوت نیست. برخی محافل تندرو در ایران و خارج، در برابر فشارهای فزاینده غرب، از گزینههایی چون بستن تنگه هرمز یا خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) سخن میگویند. موضع رسمی تهران اما همچنان اقبال به دیپلماسی و مذاکره است، اگرچه مسعود پزشکیان در آخرین موضع گیری خود بر این نکته تاکید کرده است که اسنپبک مانع حرکت تکاملی ایران نخواهد شد. او در آیین تجلیل از برگزیدگان المپیادهای علمی گفت:«بدخواهان این سرزمین نمیتوانند راه را بر ما ببندند؛ به هیچ وجه نمیتوان جلوی کسی را که عزم و اراده و توانایی پیشرفت دارد، بست. ما هرگز در برابر زیادهخواهیها تسلیم نشده و سرخم نخواهیم کرد، چرا که توانایی و قدرت تغییر داریم و کافی است به کسانی که توانایی و اراده دارند، اعتماد کنیم.»
انتخاب ایران؛ دیپلماسی با پشتوانه میدان
سیاست هستهای جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه گذشته، البته بر یک اصل روشن استوار بوده است: دیپلماسی بدون پشتوانه قدرت ملی به نتیجه نمیرسد، و میدان بدون چشمانداز دیپلماسی معنای خود را از دست میدهد. ایران هرگز درهای گفتوگو را نبسته است؛ از مذاکرات فشرده برجام گرفته تا تماسهای اخیر با اروپا، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و حتی آمریکا، همگی نشان از این دارد که تهران همواره به دنبال راهحل سیاسی بوده است.
در عین حال، اگر امروز طرفهای مقابل حاضر به شنیدن صدای ایراناند، دلیلش تنها ابتکارات دیپلماتیک نیست، بلکه واقعیت قدرت ایران در میدان است؛ ازقدرت بومی دفاعی تا ظرفیتهای منطقهای. این دو بُعد در کنار یکدیگر است که به سیاست خارجی کشور وزن و اعتبار میبخشد.
ایران گامهای لازم را برداشته است: با تروئیکای اروپایی گفتوگو کرده، با آژانس همکاری داشته و اگر شایعات برقراری ارتباط میان نمایندگان ایران و آمریکا صحت داشته باشد، حتی در بالاترین سطح دیپلماتیک هم ابتکار نشان داده است. بنابراین، منطق سیاست حکم میکند که مسئولیت هرگونه فرار از دیپلماسی اکنون بر دوش آمریکا و اروپاست. اگر اروپا و آمریکا بهجای تعامل، راه تهدید و تحریم را در پیش بگیرند، باید بپذیرند که خود زمینهساز گسترش بحران شدهاند. ایران در عمل نشان داده که حسن نیت دارد و آماده گفتوگوست؛ اکنون نوبت غرب است که پاسخ دهد.
ایران و راه عقلانی
به نظر میرسد دعوت به راههای تندی مثل بستن تنگه هرمز یا خروج از NPT بیش از آنکه راهحل باشد، بازی در زمین مخالفان دیپلماسی است. این اقدامات نه تنها دست ایران را در صحنه بینالمللی میبندد، بلکه مشروعیت حقوقی کشور را نیز در معرض چالش قرار میدهد. تجربه نشان داده است که هر بار ایران با ابتکار دیپلماتیک همراه با قدرت میدانی پیش رفته، موفق به مدیریت بحرانها شده است؛ اما هرجا فشار حداکثری و اقدامات هیجانی غالب شده، هزینهها چند برابرشده است.
با اینهمه نباید از این واقعیت مشهود هم گذشت که چنانچه بلوک غرب در مواجهه با رویکرد دیپلماسی، همچنان بهدنبال یکجانبهگرایی و تحمیل باشد، ایران نیز میتواند از گزینههای دیگری استفاده کند. طبعاً انتخاب اول و آخر دولت چهاردهم و مجموعه حاکمیت، تن دادن به راهحلهای مسالمت جویانه و مبتنی بر مذاکره است اما اصرار طرفهای غربی در فرار از گفتوگو و مذاکره، مسیرهای دیگری را پیش روی تهران خواهد گذاشت که چه بسا به پیچیدهتر شدن کلاف موجود منجر میشود. آنچه روشن است این است که مسئولیت پیچیدهتر شدن ماجرا مستقیماً متوجه طرف غربی و خصوصا کشورهای اروپایی است.
ایران، راه عقلانی را انتخاب کرده است: دیپلماسی، با پشتوانه میدان. این همان رویکردی است که میتواند کشور را از دالان پرخطر کنونی عبور دهد. غرب اگر واقعاً به دنبال جلوگیری از رویارویی است، باید این پیام را جدی بگیرد. در غیر این صورت، مسئولیت هرگونه بحران آینده نه بر دوش ایران، بلکه بر عهده کسانی خواهد بود که از مسیر گفتوگو گریختند. در جهانی پرتنش، عقلانیت سیاسی ایجاب میکند که دیپلماسی و میدان در کنار هم دیده شوند، نه در برابر هم. این همان سیاستی است که ایران دنبال کرده و خواهد کرد.